
هدف: سلامت عقل/۲ اردیبهشت
«قدم دوم آرام و به مرور در زندگی ما نفوذ میکند. نمیتوانم بگویم کی یا چگونه بود که به قدرتی برتر از خودم ایمان آوردم، اما حالا بیشک میتوانم بگویم که ایمان دارم.»
(از کتاب ۱۲ قدم و ۱۲ سنت)
این عبارت «ایمان آوردم» را هر وقت هوس میکردم یا وقتی فکر میکردم از بیرون خوب به نظر میآید، همینطوری بر زبان میآوردم، فقط لبهایم تکان میخورد. واقعاً به خدا ایمان نداشتم. باور نداشتم که برای او مهم هستم. همهاش سعی میکردم زندگیام را تغییر بدهم، اما نمیتوانستم. کمکم، با بیمیلی، تسلیم شدم و خودم را به قدرت برتر سپردم: «خدایا تو قادر مطلقی، مراقب همه چیز هستی.» و بود. کمکم برای عمیقترین مشکلاتم، پاسخ گرفتم و راهحل پیدا کردم. گاهی در عجیبترین موقعیتها: در حال رانندگی و رفتن به محل کار، غذا خوردن، یا در خواب. متوجه شدم که این من نیستم که به این راهکارها رسیده؛ قدرتی بزرگتر از من، این را به من داد. بنابراین ایمان آوردم.
اندیشه امروز
وقتی ما به مشروب فکر میکنیم، به فکر آن تأثیری هستیم که رویمان میگذارد، آن لذت، آن فرار از ملالت، احساس خودستایی و حضور و همراهی مشروبخواران دیگر. آنچه به آن فکر نمیکنیم، سرخوردگی پس از آن است، خماری، افسوس، پولی که هدر میدهیم و مواجهه با یک روز دیگر. به عبارت دیگر، وقتی ما به آن اولین گیلاس فکر میکنیم، به تمام محسنات الکل فکر میکنیم و به عواقبش، نه. مشروب چه به ما داده که ایای نمیتواند بدهد؟ آیا من باور دارم که عواقب مشروب از محسناتش سنگینتر است؟
مراقبه امروز
من هر روز زندگی تازهای را آغاز میکنم. خطاها و اشتباهات گذشته را کنار میگذارم و هر روز را دوباره از نو آغاز میکنم. خدا همیشه به من فرصت شروعی دوباره را میدهد. از اینکه رحمت خدا تنها شامل پرهیزگاران و آنها که گناه نکردهاند، میشود، ناراحت نمیشوم یا افسوس نمیخورم. چه نیازی است؟ من باور دارم که خدا تمام گناهان ما را میبخشد، اگر صادقانه سعی کنیم از امروز طوری زندگی کنیم که او میخواهد. خدا بخشنده است و ما باید از این بابت بسیار سپاسگزار باشیم.
نیایش امروز
دعا میکنم که زندگیام با ترس و نگرانی و خودخواهی ضایع نشود. دعا میکنم که شاد و شکرگزار و متواضع باشم.
(از کتاب Twenty-Four Hours A Day)