• سی سال پاکی
    معتادان گمنام

    سی سال پاکی

    با گذشت زمان، معجزه‌ی بهبودی برای من هم اتفاق افتاد. رفتار من تغییر کرد و بهتر شد. من یاد گرفتم بخندم و گریه کنم. یقین دارم مصرف مواد مخدر علاج درد من نیست.
  • بهبودی در بهشت
    معتادان گمنام

    بهبودی در بهشت

    زمان زیادی از وقتی که به اولین جلسه معتادان گمنام رفتم، ترک کردم و پاک شدم می گذرد. به نظر مانند یک زندگی دیگر است. بهبودی با کارکردن قدم ها انجام شد
  • من از راهنمایم اطاعت کردم
    معتادان گمنام

    من از راهنمایم اطاعت کردم

    دو، سه نفر از ایرانیانی که آن طرف آب پاک شده بودند بر اثر یک اتفاق بدون برنامه‌ریزی قبلی توانستند اولین هسته‌های شکل‌گیری اِن اِی را در ایران بوجود بیاورند.