
احساس تعلق/۲۸ شهریور
ما در روابط شخصی خود مشکل داشتیم و نمیتوانستیم جریانات عاطفی و احساسی خود را کنترل کنیم. قابلیت امرار معاش از ما سلب شده بود. احساس بیهودگی میکردیم، ترس تمام وجودمان را فرا گرفته بود، غمگین بودیم و به نظر نمیرسید که بتوانیم واقعاُ به درد کسی بخوریم. آیا یافتن راهحل این سردرگمیها از نگاه کردن به فیلمهای خبری پرواز به ماه مهمتر نبود؟ مسلماُ که بود.
(کتاب الکلی های گمنام، ص۵۲)
هنگامی که به انجمن الکلیهای گمنام قدم نهادیم، برای اولین بار در زندگی، خود را در میان افرادی یافتیم که احساس تعلق برایشان بسیار هیجانآور بود و چنین بهنظر میسید که مشکل تنهایی دیگر وجود ندارد. با وجودی که در این اجتماع ظاهرا با توجه به گفته فوق میبایست مسئله ما برطرف شود، لکن بسیاری از ما در چنگال دردهای گذشته، همچنان تنهایی و تعلق نداشتن را احساس کردیم. زمانی که با صداقت کامل دربارهی درگیریهای خود با شخص دیگری صحبت کردیم و به سخنان فرد دیگری توجه کردیم، به این ماهیت پی بردیم که هوز ما خود را جزیی از کل نمیدانیم. پاسخ ما در قدم پنجم داده شد که آن سرآغاز رابطهی نزدیک انسان با خدا میباشد.
(کتاب دوازده و دوازده، ص۵۹)
یک نفر گفته است که شاید الکلیها مردمی باشند که نباید هرگز رازی را در مورد خودشان نگهدارند، مخصوصا آن رازهایی که به گناه مربوط میشوند. اگر در مورد خودمان چنین باشیم، این حالت به ما کمک میکند که از الکل دور بمانیم ومیتواند مانند پادزهری برای خودمشغولی و توجه بیش از حد به خود عمل کرده و اثر مسموم آنها را خنثی کند. یک راهنمای خوب کسی است که بتوانیم به او اعتماد کنیم و تمام رازهای درون مان را به او بگوییم.
(کتاب هشیار زیستن، ص۶۰)
برای فرار از مشکلات دعا نکن.
برای این نیز دعا مکن که آرام باشی و عواطف و احساساتت ناآرام نشوند.
بلکه دعا کن که در هر موقعیتی، خواست و ارادهی خدا را انجام دهی.
هیچ چیزِ دیگری وجود ندارد که ارزشِ دعا کردن داشته باشد.
(ساموئل اِم شومیکر)