کنار آمدن با رنجش/۹ فروردین
کنار آمدن با رنجش: رنجش دشمن شماره یک ما است. این عامل بیش از هر عامل دیگری باعث نابودی الکلیها میشود و انواع مختلف امراض روحی از آن سرچشمه میگیرد. ما نه تنها مبتلا به بیماریهای فیزیکی و روانی هستیم، بلکه از نظر روحانی نیز بیماریم. وقتی ناخوشی روحانی ما برطرف شود، جسم و ذهن ما نیز به سلامت خواهد رسید. شیوه برخورد ما با رنجش آن است که با رنجش کنار بیایم یعنی با آن برخورد کنیم. یعنی آن دلخوری یا کینه یا رنجیدگی را به روی کاغذ بیاوریم.
فهرستی از تمام مردم، موسسات، یا اصولی که از آن نفرت داشتیم، تهیه کردیم و از خود سوال نمودیم که دلیل نفرت ما چیست؟ در اغلب موارد مشخص شد که عزت نفس، درآمد، آرزوها و روابط شخصی (از جمله روابط جنسی) ما مورد تهدید یا آسیب قرار گرفته و به این خاطر است که ما دلچرکین و برافروخته شدیم.
(کتاب الکلی های گمنام، صفحه ۶۴/از دیدگاه بیل، صفحه ۶۴)
بهترین کاربرد این نوع نامهنگاری بار کنار آمدن با رنجش آن است که مانند یک سوپاپ اطمینانِ عالی عمل میکند و مثل سطل زبالهای در کنار ماست که چیزهای زائد را دور بریزیم.
(نامه، 1949)
در جست و جوی مدال حماقت
غرور، عامل اساسی بیشتر گرفتاریهای بشری و مانع اصلی در برابر پیشرفت حقیقی است. غرور ما را برای متوقع بودن از خودمان و یا دیگران وسوسه میکند که این امر بدون انحراف و یا سوء استفاده از غرایض خدادادیمان ممکن نمیشود. هنگامی که ارضاء غرایض ما در سکس، امنیت و داشتن جایگاهی در اجتماع، تبدیل به هدف اولیه زندگیمان میشود، آنگاه غرور برای موجه جلوه دادن افراط کاریهایمان وارد عمل میشود.
(کتاب دوازده و دوازده/از دیدگاه بیل، صفحه۱۹)
***
ممکن است من به “تواضعی برای امروز” دست یابم، آن هم فقط تا حدی که مرا از یک طرف قادر به دوری جستن از باتلاق گناه و طغیان کند. و از طرف دیگر از سرزمین زیبا و فریبندهای که از سکههای طلای حماقتِ ناشی از غرور مفروش است، برهاند. با این روش میتوانم “شاهراه تواضع” را که میان این دو بینهایت (احساس غرور و احساس گناه ) مدفون است، کشف کنم. بنابراین ترازنامهای مستمر برای نشان دادن مواقعی که از این جاده خارج میشوم، باید همواره در دستور کار من باشد.
(مجله گریپواین، ژوئن 1961)
کنار آمدن با رنجش
چرا افرادی که انتظار داشتیم به عنوان دوست، راهنما و محافظ عمل کنند، ناامیدم کردند؟ چرا به من با چنین بد رفتاری پیش آمد؟ چرا باید این همه رنج و روزگار دشوار را تحمل کنم؟ چرا زندگی من به این میزان چالشبرانگیز است؟ این سوالات بی پاسخ و مشکلات حل نشده ما را در گذشته گرفتار نگه داشتهاند.
خشم و رنجش مانند عفونت هستند، اگر درمان نشده و فرو نشانده شوند ، ممکن است گسترش یافته و می توانند مسری شوند.
حل کردن این سوالات به ما کمک میکند تا قدمی به سوی آینده برداریم و با اطمینان به سمت زندگی پیش برویم.
با پیش رفتن در مسیر تحول، به ویژه بعد از انجام قدم چهارم بهبودی که شامل شناخت خود، شفا، و رهایی از اسارت اعتیاد است، ما با مواجهه و رویارویی با خود آغاز میکنیم. با کشف رفتارهای بی نتیجه و بیثمری که بخشی از باورهای ما بوده، به نقص های شخصیتی خود نگاه میکنیم و آنها را به روی کاغد میآوریم. زمانی که به توانایی و قدرت نیروی برتر در جهت تغییر این باورها و اعتقادات، اندیشهها، احساسات و رفتارها پی میبریم، میتوانیم با مرور این مسیر، بررسی کنیم چگونه تحت تأثیر و کنترل آنها قرار گرفتهایم.
هدف کنار آمدن با رنجش این است که این تأثیرات مخرب را از خود دور کنیم و با استفاده از نیروی برتر، تغییرات جامعی در زندگی خود ایجاد نماییم.
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید: