
تعادل در بهبودی/۸ آبان
تعادل زیربنای بهبودی است. ما از بدو زندگی خود به دنیال تعادل هستیم. در گذشته، ما قابلیت مهار مشکلات را نداشتیم و کنترل زندگی خود را از دست داده بودیم. همه چی نامتعادل بود. ما همیشه دنبال یک پاسخ واحد بودیم، فکر میکردیم با مصرف مواد مخدر یا نوشیدن الکل، کلید یک زندگی شادتر را در دست داریم.
«گاندی» شادی را اینگونه تعریف میکند: «شادی زمانی بهوجود میآید که اندیشه، سخن و کردارتان با هم هارمونی داشته باشند.» مترادف واژهی هارمونی، «تعادل» است و تعادل کلیدِ پنهانی برای رسیدن به موفقیت در زندگی است.
برای اکثر معتادان، زندگی در زمان اعتیاد تعادل نداشت. تنها هدف و تمرکز روی نیازهای اعتیاد بود. با مصرف، ترس خود را پنهای میکردیم و خشم خود را سرکوب؛ خلاص شدن از افکار ناخوشایند با مصرف الکل یا مواد مخدر انجام میشد.
معتاد در افراط و تفریط است، بعضی اوقات در اوج خوشی و شادی است ولی چند لحظه بعد خشم یا افسردگی یا اضطراب یا وسواس، حال وی را خراب میکند. در اعتیاد فعال، ترازوها معمولا به یک طرف مقیاس کشیده میشوند؛ در نتیجه هم برای معتاد و هم برای خانواده او، عدم تعادل ایجاد میکند.
برای فردی که از اعتیاد به مواد مخدر یا الکل رنج برده است، یافتن تعادل میتواند کلید دستیابی به بهبودی طولانی مدت باشد. همچنین میتواند یک چالش سنگین باشد چون اعتیاد یک نوع بیماری است که تا حد زیادی شامل عدم تعادل میشود.
ما میتوانیم راه هایی برای تعادل بیشتر در زندگی خود پیدا کنیم. نشاط معنوی زمانی رشد میکند که من برای راهنمایی از سوی نیروی برتر خود دعا میکنم تا به من کمک کند در زندگی امروز خود تعادل پیدا کنم.
چگونه تعادل پیدا کنیم؟
باید درک کنیم تعادل یک فرآیند است. یادگیری زندگی در دوره بهبودی زمان میبرد و زندگی هرگز به طور کامل متعادل نخواهد شد. به جای وسواس و تلاش برای رسیدن به کمال، تلاش برای پیشرفت را در نظر بگیرید.
علاوه بر روان، زندگی سالمی داشته باشید و از بدن خود نیز باید مواظبت کنید.
فقط برای امروز: تعادل را در زندگی خود جستجو میکنم. امروز، از دیگران میخواهم تجربه خود در دستیابی به این تعادل را با من در میان بگذارند.
سپهر الف/مجله اعتیاد