زنان مصرف‌کننده گُل

زنان بی‌خانمان شب‌ها کجا می‌مانند؟

جزئیاتی از سن و تحصیلات این زنان

    بی‌خانمانی از جمله مسائل اجتماعی قابل‌توجهی است که در عصر حاضر اکثر کشورهای جهان اعم از توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته درگیر آن هستند و در سطح جامعه ایران به‌خصوص در سال‌های اخیر به شکل جدی‌تری گسترش یافته است.

    به گزارش ایسنا، ابعاد مسائل اجتماعی در ایران روز به روز گسترده‌تر می‌شود و جامعه را با مشکلات ناشی از آن درگیر می‌کند. یکی از این مشکلات، بی‌خانمانی و بی‌سرپناهی برخی افراد از جمله زنان است که به دلایل متعدد از خانه و کاشانه خود رانده یا گریزان شده‌اند.

    البته به دلایلی همچون عدم رصد دقیق و علمی مسائل اجتماعی در ایران، عدم انجام پژوهش‌های بزرگ مقیاس، نبود سازمان متولی در حوزه ساماندهی افراد بی‌خانمان و موازی‌کاری ارگان‌های دولتی و مواردی نظیر آن آمار دقیقی از تعداد افراد بی‌خانمان در ایران وجود ندارد.

    در ‌پژوهشی که در خصوص «فهم تجربه زیسته زنان بی‌خانمان» توسط علی‌اصغر درویشی‌فرد دانشجوی دکتری مددکاری اجتماعی و خدیجه فیضی‌پور دانشجوی کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی با جامعه، آماری انجام شده، آمده است: «زنان بی‌خانمان دارای شرایط و وضعیت بسیار دشواری هستند که آنها را در مقابل آسیب‌ها و تهدیدهای ناشی از بی‌خانمانی آسیب‌پذیر می‌کند. درواقع آنها به حدی درگیر تجریبات منفی ناشی از بی‌خانمانی شده‌اند که اولا تداوم بی‌خانمانی آنها را در پی داشته و ثانیا امکان رهاشدگی از شرایط منفی را برای آنها دشوار کرده است.»

    پیامدهای بی‌خانمانی

    در این پژوهش که در شماره چهاردهم پژوهشنامه مددکاری اجتماعی منتشر شده، آمده است: «پیامدهای بی‌خانمانی نه تنها شامل خود فرد می‌شود، بلکه خانواده و جامعه را نیز به شدت متاثر کرده و هزینه‌های هنگفتی را به جا می‌گذارد. زنان درگیر در شرایط بی خانمانی نسبت به مردان بی خانمان به دلایل مختلف میزان آسیب‌پذیری بیشتری را متحمل و با مسائل و مشکلات عمیق‌تری درگیر می‌شوند و توان کمتری برای سالم ماندن در شرایط بی‌خانمانی و عوامل آزاردهنده آن دارند.»

    محققان می‌گویند: «بیش از ۶۵ درصد زنان بی‌خانمان حاضر در پژوهش تحصیلات ابتدایی داشته‌اند و در واقع در سنین کودکی یا ترک تحصیل کرده‌اند، یا به دلیل ازدواج زودهنگام از تحصیل باز مانده‌اند. فقر فرهنگی و اجتماعی از مهم‌ترین مولفه‌های مرتبط با آنهاست. عدم موفقیت تحصیلی از جمله عواملی است که توسط اکثریت این افراد تجربه شده است.»

    میانگین سنی افراد حاضر در پژوهش ۳۷ سال بوده است. همچنین اکثریت افراد حاضر در پژوهش، ازدواج در سن زیر ۲۰ سال را تجربه کرده‌اند. ازدواج اجباری تجربه‌ای است که اکثریت آنها به آن اشاره کرده‌اند. پارک‌ها، درّه‌ها، خیابان‌ها، فضاهای بی‌دفاع شهری، مخروبه‌ها، ساختمان‌های نیمه‌کاره و نظایر آن‌ از مهم‌ترین مکان‌هایی است که زنان بی‌خانمان برای اسکان خود به خصوص برای گذراندن شب‌ها انتخاب می‌کنند.»

    وضعیت خانوادگی آشفته

    این یافته‌ها همچنین نشان می‌دهد که «‌بخش قابل‌توجهی از زنان بی‌خانمان شب‌ها شخصا به مددسراهای شهرداری روانه می‌شوند تا اینکه شب‌ها را با امنیت خاطر به صبح برسانند. بخش مهمی از آنها هم توسط گشت فوریت‌های خدمات اجتماعی شهرداری شناسایی و به مددسراها ارجاع داده می‌شوند.

    دسته‌ای از زنان نیز هستند که سرپناه اصلی و دائمی آنها خیابان است و حتی از مراجعه به مددسراهای شهرداری خودداری می‌کنند. بعضی از آنان هم به صورت غیررسمی با افرادی زندگی‌ می‌کنند.

    طلاق والدین، اعتیاد والدین یا یکی از آنها، خشونت‌های خانوادگی، ازدواج در سنین پایین، ازدواج اجباری، بی‌سوادی، ترک تحصیل در سنین پایین، تجربه نامادری یا ناپدری، شرایط اسفبار خانوادگی و به طور کلی آشفتگی وضعیت خانوادگی و روابط خانوادگی از هم گسیخته، بارزترین ویژگی‌های مشترک و عمومی افراد مورد مطالعه در محیط خانواده بوده است.»

    محرومیت از روابط عاطفی

    محققان این پژوهش همچنین می‌گویند: «رابطه عاطفی و روانی با دیگران از مهم‌ترین نیازهای انسان است. فرد بی‌خانمان از این حمایت عمدتا محروم است. اگر کسی قرار است از وی حمایتی کند، عمدتا سودجویانه و همراه با سوءاستفاده است. در واقع یک رابطه انسانی نیست و همین امر توسط خود زنان به راحتی درک می‌شود. این زنان بارها خشونت‌های جسمی و جنسی را تجربه کرده‌اند، بارها به قول خودشان خفت شده‌اند، بارها در فضاهای نامناسب نظیر داخل خودرو، فضاهای بی دفاع شهری و … مورد آزار قرار گرفته‌اند.»

    در نتایج این پژوهش آمده است: «زنانی که هم اکنون درگیر بی‌خانمانی هستند، قبلا در محیط خانواده از وضعیت نامناسبی رنج می‌برده‌اند و آشفتگی حاکم بر محیط خانواده از ریسک فاکتورهای کلیدی در جدایی آنها از خانواده و بی‌خانمانی فعلی بوده است. پس از اینکه محیط خانواده را ترک کرده یا از این محیط رانده شده و در معرض بی‌خانمانی قرار گرفته‌اند، با فقدان حمایت‌های اجتماعی لازم از سوی نهادهای ذیربط نیز مواجه شده اند و فقدان یا ضعف این حمایت‌ها نیز منجر به استمرار بی‌خانمانی آنها شده است.»

    همشهری

    برچسب‌ها