تاسف و پشیمانی چیزی عایدمان نمی‌کند/۲۶ مرداد

تاسف و پشیمانی چیزی عایدمان نمی‌کند/۲۶ مرداد

نباید از این که دچار بیماری الکلیسم شده‌ایم سرافکنده باشیم. این امر دلیلی برای شرمندگی ما نیست. این که چرا برخی دچار اعتیاد به الکل می‌شوند و برخی خیر، هنوز مشخص نشده است. این امر تقصیر ما نیست. ما هرگز قصد نداشتیم گرفتار این اعتیاد شویم و هرگز تلاشی برای دچار شدن به این بیماری نکرده‌ایم.

ما برای لذت بردن، خود را دچار رنج اعتیاد به الکل نکردیم. ما آگاهانه خود را درگیر مسئله‌ای نکردیم که بعدها از آن سر افکنده شویم. ما این کار را بر خلاف غریزه و عقلانیت خود کردیم، چرا که بیمار بودیم و خود به بیمار بودنمان آگاهی نداشتیم.

ما دریافته‌ایم که تاسف و پشیمانی این که چه طور به این راه افتاده‌ایم، چیزی عایدمان نمی‌کند و سودی ندارد. اولین قدم برای این که احساس بهتری داشته باشیم و بر این بیماری فائق آییم این است که فقط دیگر لب به الکل نزنیم.

(کتاب هشیار زیستن، ص۲۵)

◊         ◊         ◊

قدم چهارم

ترازنامه اخلاقی، آزمون خوبی است برای شناخت صدماتی که در طول زندگی بر ما وارد شده و نیز تلاشی صادقانه است که به این آسیب‌ها از زاویه‌ای درست نگاه کنیم¹.

نتیج‌ی این کار آن است که خرده شیشه‌ها را از وجودمان بیرون می‌کشد، خرده شیشه‌هایی از جنس عواطف و احساسات که هنوز وجود دارند و بر ما زخم می‌زنند².

هیچ انسانی مثل انسان دیگری نیست. بر این اساس وقتی ترازنامه‌ی خود را می‌گیریم باید به دقت مشخص نماییم که نقص‌های شخصیتی منحصر به فرد ما چیست. با یافتن کفش‌های اندازه‌ی پای خود، آن‌ها را می‌پوشیم و با اطمینان خاطر از مسیر درستی که یافته‌ایم در آن قدم بر می‌داریم³.

◊         ◊         ◊

تنها چیزی که باید از آن ترسید، «ترس» است. بلایی موهوم، بی‌دلیل و ناعادلانه که سد راه مسیر است.

هوش الهی از ما می‌خواهد تا در مسیر زندگی از ترس‌ها و مشکلات خود فرار نکنیم، بلکه با آنها روبرو شویم و بدانیم آنها می‌خواهند چیزی به ما بیاموزند!

ترس بر در کوبید…. در را باز کردم کسی آنجا نبود!

پانوشت

۱- مجله گریپ‌واین، ژوئن ۱۹۶۱

۲- نامه، ۱۹۵۷، کتاب از دیدگاه بیل

۳- کتاب دوازده و دوازده، ص ۶۹

◊         ◊         ◊

از کتاب A Day At A Time

هیچ سود، فایده و به طور قطع رشدی از خودفریبی‌ای که تنها مرا به فرار از عواقب اشتباهات خودم وا می‌دارد، حاصل نمی‌شود. هر موقع این را بفهمم، می‌دانم که دارم پیشرفت می‌کنم. توماس مرتون، نویسنده و عارف کاتولیک در کتاب « No Man Is An Island» (بنی‌آدم اعضای یک پیکرند) می‌گوید: «ما برای آنکه بتوانیم آن حقیقت را که را بیرون ماست، بشناسیم، باید اول از درون، با خودمان، صادق باشیم. اما معمولاً حقیقت درون‌ ما همان چیزی است که آن بیرون برای خودمان چیده‌امآیا من با خودم صادق هستم؟

امروز دعا می‌کنم

که بتوانم به کمک قدرت برترم، حقیقت را آن‌گونه که می‌بینم، زندگی کنم. که دیگر عاقبت‌اندیش باشم. به عاقبت فکر نکردن بازی تکراری آدم‌هایی چون منِ معتاد به ماده شیمیایی است، تا جایی که دیگر رابطه میان عمل و نتیجه از یاد می‌رود. خدایا، حالا که دارم شفا می‌بایم، کمک کن تعادلم را دوباره به دست بیاورم.

امروز به خاطر خواهم سپرد… کاری کنم که عملم با نتیجه‌اش هم‌خوانی داشته باشد.

ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد