
ما در یک چشم بهم زدن به پذیرش نمیرسیم/۳۱ اردیبهشت
پذیرش
مفهوم بنیادین بهبودی که هرگز نیروی معجزهآسای خود را از دست نمیدهد، مفهوم پذیرش است.
ما در یک چشم بهم زدن به پذیرش نمیرسیم. معمولاً مجبوریم بر تصورات باطل احساسات، گاهی خشم، خشونت، شرم، دلسوزی برای خود یا غم غلبه کنیم. اما اگر پذیرش هدفمان باشد، به آن میرسیم.
چه چیز میتواند رهاییبخشتر از خندیدن به نقاط ضعف و شکرگزاری برای نقاط قوت خودمان باشد؟ برای شناختن این مجموعه کلی که «ما» نام دارد، با تمام احساسات، افکار، گرایشها و تاریخچهاش، پذیرش لازم است و این با خود احساسات شفابخش میآورد.
پذیرش شرایط خود هم درمان معجزهآسای دیگری است. اگر قرار بر تغییر کسی یا چیزی باشد، ما نخست باید دیگران، شرایط و خودمان را دقیقاً همانگونه که هست و هستیم، بپذیریم. بعد باید یک قدم فراتر بگذاریم. باید قدر شرایط یا خودمان را بدانیم. اگر این را هم به خود بگوییم، ایمان را چاشنی این پذیرش کردهایم: «میدانم هر آنچه امروز هست و هستم، دقیقاً همان است که باید در این لحظه باشد.»
مهم نیست ما چقدر پیچیده میشویم، ریشه و بنیاد برنامه هرگز قدرت بازگرداندن سلامت عقل را از دست نمیدهد.
خدایا امروز کمکم کن مفهوم پذیرش را در زندگیام تمرین کنم. کمکم کن دیگران، شرایط و خودم را بپذیرم. یک قدم مرا جلوتر ببر و کمکم کن احساس قدردانی کنم.
عشق در نگاه آنها
مشاهده تغییر در تازهواردانی که به انجمن میآمدند، به من کمک کرد ترس را کنار بگذارم و از بداندیشی به مثبتاندیشی روی آورم. میتوانستم عشق را در نگاه آنها ببینم و اینکه دیدم هوشیاری «قدم به قدم» چقدر برایشان مهم است، مرا تحت تأثیر قرار داد. آنها قدم دوم را جدی گرفتند و به این باور رسیدند که قدرتی برتر از خودشان دارد سلامت عقل را بهشان بازمیگرداند. این باعث شد به انجمن ایمان بیاورم و امیدوار شوم که به من نیز جواب خواهد داد. فهمیدم که خدا، خدایی مهربان است و نه خدای مجازاتگری که پیش از ورود به ایای، از او میترسیدم. این را هم فهمیدم که او در تمام آن لحظات سختی که پیش از ورود به ایای از سر گذراندم، با من بوده است. امروز میدانم که او مرا به سمت انجمن الکلیهای گمنام هدایت کرده است و میدانم که من یک معجزه هستم.
(از کتاب The Language of Letting Go)