
به قلبت اعتماد کن/۳۰ بهمن
احساس دل بالاتر از منطق است. (ژان ژاک روسو)
سالها روی عقل خودت حساب کردی. حالا زمان آن رسیده که تغییر کنی و قدمی بزرگ به سوی قلبت برداری.
آیا فهمیدهای که فکر چطور بر سر راهت قرار میگیرد؟ چطور آن همه سر و صدا ایجاد میکند؟ پچپچ و کوتهنظری و ترس؟ آیا فهمیدهای آنچه تا به حال وابستهاش بودی، هوش، قضاوتها و گاهی منطقت، چطور زندگیات را پیچیده کرده است؟
عقل نه همیشه همه چیز را روشن و درست میبیند و نه با عشق مینگرد. اغلب با ترس به مسائل مینگرد. این قلب است که همه چیز را روشن میبیند. میان عقل و احساس تعادل ایجاد میکند. واقعیت را میبیند و آن را به حقیقت تبدیل میکند، به عمل. تمام جوانب لازم و ضروری را در نظر میگیرد، بعد نقشهای میکشد، مسیر سفر را تعیین میکند تا به مقصد برسد. بله، شاید شما بگویید عقلتان هم همین کار را میکند. «بنابراین به احساس نیازی ندارم.»
اما بدانید که قلبتان این کار را بهتر انجام میدهد، چرا که نقشه سفر را با عشق میکشد.
یاد بگیر که به صدای درونت گوش دهی. به قلبت گوش کن، که راه ارتباط تو با خدا، مردم، جهان و با خودت است.
(از کتاب Journey To The Heart)
از خودت شروع کن
ما احساس میکنیم ترک الکل فقط شروع کار است. بخش خیلی مهمتر کار یعنی به کارگیری اصول معنوی در خانه، محل کار و روابطمان با دیگران پیش رویمان قرار دارد.
(کتاب الکلیهای گمنام، صفحه ۱۹)
خوشرفتاری با افرادی که در جلسات اِیاِی حضور دارند، معمولاً برای من راحت است. در حالی که تلاش میکنم هشیار بمانم، با دوستان ایایام این رهایی مشترک از جهنم الکل را جشن میگیرم. معمولاً زیاد برایم سخت نیست که میان دوستان قدیم و جدیدم در برنامه حال و خبر خوب پخش کنم.
اما در خانه یا محل کار ماجرا فرق دارد. کلافگیهای روزمره، در موقعیتهایی که در خانه یا محل کار به وجود میآید، خودش را بیشتر نشان میدهد، جایی که با روی باز و کلام مهربانانه و گوشِ حواسجمع رفتار کردن سخت میشود. اما در واقع بیرون فضای ایای است که آدم میتواند خودش را بسنجد و ببیند که آیا کارکرد برنامه دوازده قدمی واقعاً تأثیر داشته و کارساز بوده است یا نه.
(از کتاب Daily Reflections)