
امروز، من خودم خواهم بود/اول فروردین
وقتی ما الکلی شدیم، در اثر بحرانی که خود به وجود آورده بودیم درهَم شکستیم و نتوانستیم موضوع را به وقتی دیگر موکول کنیم و یا از آن طفره رویم. دیگر هیج راه گُریزی برایمان باقی نمانده بود و لازم بود بدون هیچ ترسی با این مسئله رو به رو میشدیم که خدا یا همه چیز است و یا هیچ چیز نیست. خدا یا هست، یا نیست. انتخاب ما چه بود؟
(کتاب الکلیهای گمنام، صفحه ۵۳)
ما در تمام طول زندگیمان فکر میکردیم بیصداقتی با دیگران، تا زمانی که به آنها آسیب نرساند، اشکالی ندارد. اما حقیقت این است که ما نمیدانیم واقعاً چه چیز به دیگری آسیب میرساند و چه چیز نمیرساند. صداقت نداشتن با دیگران آنها را از اطلاعاتی که باید داشته باشند تا زندگیشان را اداره کنند، محروم میکند.
صداقت صداقت است. بگذار بدانم که دروغهای کوچک هم به خودم آسیب میرساند و هم دیگران.
خودم خواهم بود
امروز، من خودم خواهم بود. چیزی که انگار من اصلاً بلدش نیستم، تلاش برای کسی دیگر بودن است. من میتوانم از دیگران تقلید کنم و یاد بگیرم، اما نمیتوانم مثل آنها باشم. هر کس خودش میداند چطور آنچه هست، باشد. هر کس هر چه هست، نتیجه طبیعی تجربههایش در زندگی است، از آنچه واقعاً هست. بله، خبر بدی است. خبر خوب اما این است که هیچکس هم نمیتواند مثل من، من باشد. منِ من بر اساس آنچه هستم، شکل میگیرد. این تمرینِ شخصیت و روح من است. اگر به خودم اجازه دهم، استعدادها و دیدگاههای خودم را به حقیقت تبدیل کنم، اصیل و نو خواهم بود.
هیچکس مثل من نمیتواند من باشد.
(دکتر تیان دیتون/کتاب ساعت به ساعت)
نقل قول از کتاب Pocket Sponsor
همه اشتباه میکنند. احمقها اشتباهشان را تکرار میکنند، ضعیفها توجیه میکنند، تنها خردمندان اشتباهشان را میپذیرند و از آن درس میگیرند.
آدم اگر واقعاً بخواهد از مخمصهای که گرفتارش شده، بیرون بیاید، این کار را میکند. اگر نه، بهانهای برایش میتراشد.
و این چنین است که حتی بهترین فکرهای ما هم نجاتمان نمیدهد. وقتی برنامه داشته باشیم، برنامه به ما دستورالعمل میدهد، با فکرمان کاری ندارد. هر چه میخواهید فکر کنید، فقط به دستورها عمل کنید. فکرتان خودش تغییر میکند.
حالا چطور یک روز بینظیر برای خودم بسازم؟
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد