
معضل غیبت/۱ اسفند
او نمیتواند زندگی را بدون الکل مجسم کند. شاید روزی برسد که حتی نتواند زندگی را چه با الکل و چه بدون آن تحمل کند. آن وقت است که با تنهایی به صورتی که تعداد کمی با آن آشنا هستند، آشنا میشود. سپس خود را بر لبهی پرتگاه خواهد یافت و آرزو خواهد کرد که زندگی خاتمه یابد و همه چیز تمام شود.
(کتاب الکلیهای گمنام، چشم اندازی برای شما، صفحه ۱۵۲)
پذیرش کامل
فقط یک الکلی میتواند معنای این دو جمله را بفهمد. این دوگانگی که هم من را اسیر الکل کرد، هم پر از وحشت و سردرگمی: «اگر الکل نخورم، میمیرم» در مقابل «الکل بالاخره روزی مرا خواهد کشت.» این دو فکر وسواسگونه بود که من را به آخر خطر نزدیکتر کرد. آخر خطی که باعث شد بدون هیچگونه تردیدی الکلی بودنم را بپذیرم و همین پذیرش به طور قطع برای رسیدن به بهبودی لازم و ضروری بود. معمای غیر قابل حلی بود که شبیه هیچ چیز دیگری که در زندگی دیده بودم، نبود، اما بعدها فهمیدم برای موفق شدن در این برنامه باید با این معمای لاینحل مواجه میشدم.
فرار از خطاها
عیوب شخصیتی ما محکم و استوار بین ما میماند و میچرخد، چرا که پنهانی ازشان لذت میبریم یا بهشان نیاز داریم. غیبت نمونهای از این معضل است. اکثرِ ما میدانیم «غیبت» کاری پست و کینهتوزانه است، با وجود این، از احساس رضایت و خودپسندی کاذبی که بهمان میدهد، لذت میبریم.
اما این احساس رضایت و خودپسندی، زودگذر است. وقتی غیبت میکنیم، احساس گناه، تشویش و شرم به ما دست میدهد. از سویی، از اینکه دیگران پشت سرمان غیبت کنند هم میترسیم، چون آنها که غیبت میکنند، به دوستانشان خیانت میکنند.
تلاش ما برای رسیدن به رشد واقعی در هشیاری باید شامل میل به ترک عادت غیبت نیز بشود. حتی نباید به خودمان اجازه غیبت غیر مستقیم بدهیم؛ غیبت غیر مستقیم یعنی تظاهر به «درک» دیگری کنیم که او را تحریک کنیم اطلاعات خصوصی را با ما به اشتراک بگذارد. یا موضوعی را مطرح کنیم، با این هدف که ما را در غیبت شریک کنند. میتوانیم با دور ماندن از خبرچینی و شایعه پراکنی، عادت ناپسند غیبت را از خود بزداییم. با هوچیگری درباره سوء رفتار و عیبهای دیگران هرگز نمیتوانیم به لحاظ روحی و معنوی رشد کنیم.
با علم به اینکه کامیابی واقعی من در گرو صداقت و روراستی است، این یک روز را بدون غیبت کردن پشت سر خواهم گذاشت.
(ترجمه از کتاب Walk In Dry Places)