رازهای جهان هستی/۲۴ مرداد
برای ابتلای شدید به این بیماری لزومی ندارد که سالها مشروب خواری کنیم و یا مانند بعضیها الکل زیادی مصرف کرده باشیم. این حقیقت بیشتر در مورد زنان صدق میکند، آنها اگر مستعد باشند در مدت چند سال به یک الکلی واقعی تبدیل میشوند و دیگر راهی برای بازگشتشان وجود نخواهد داشت. عدّهی بخصوصی از مشروب خواران وجود دارند که الکلی خطاب شدن را توهین بزرگی به خود میدانند و در عین جال تعجب میکنند که چرا نمیتوانند مشروب خواری خود را متوقف کنند. ما که با علائم این بیماری آشنایی داریم، همه روزه در بین جوانان عدَهی زیادی را که مُستعد این بیماری هستند مشاهده میکنیم. اما متقاعد کردن آنها کار بسیاری دشواری است. (کتاب الکلیهای گمنام، ص۳۳)
◊ ◊ ◊
سبک جدید زندگی ما مسئولیت پذیری بیشتری ایجاب میکند. آیا کار مهمی هست که باید امروز انجام دهم؟ به یک گردهمایی یا جلسه بهبودی بروم، به یک دوست تلفن بزنم، دعا کنم؟ ما فرایند مسولیت پذیری را با سر وقت حاضر شدن، به قول خود عمل کردن و حرف راهنمای خود را گوش کردن، شروع میکنیم.
خداوندا به من پشتکار و تداوم عطا کن تا بتوانم وظایف امروز خود را انجام دهم.
رازهای جهان هستی
امروز، آن بخش از وجودم را که هرگز ارضا نمیشود، میپذیرم و آن را مهار میکنم. جایی در من وجود دارد که میداند هرگز سؤالات وابسته به ابدیت را نمیتوانم جواب بدهم: من کی هستم؟ از کجا آمدهام؟ و به کجا میروم؟ این موضوعات بعضی اوقات، من را افسرده میکند و احساس میکنم که هیچ هدف به درد بخوری برای زندگی وجود ندارد. اما پذیرفتن و دوست داشتن این ویژگی خودم، همان چیزی است که به زندگی زیبایی و معنا میبخشد.
شاید مقصود، دانستن و درک کردن نباشد، بلکه پذیرش رمز و راز است؛ پذیرش ناشناختههای جهان هستی. از این گذشته، این رمز و راز است که حتی به معمولیترین شرایط، یک نوع درخشش ابدی میبخشد. درک عمیق زندگی، احساس این که دنیا ژرفتر از آن چیزی است که در ظاهر وجود دارد.
میپذیرم که هرگز به طور کامل درک نخواهم کرد.
رمز و راز زندگی و جهان هستی را میپذیرم و در آغوش میگیرم.
(دکتر تیان دیتون)/(کتاب ساعت به ساعت)
◊ ◊ ◊
نقل قول از کتاب Pocket Sponsor
همه ما در بهبودی این را تجربه خواهیم داشت که قدرتی بزرگتر از خودمان، پاسخهایی را که نیاز داریم بشنویم، آن زمان که باید بشنویم، پیش رویمان میگذارد. اغلب ما پاسخها را دوست نداریم؛ لجبازی و اراده شخصی تلاش میکند راهحل خودمان را بهمان تحمیل کند. این تحمیل راهحل همان انکار قدم سوم است.
وقتی راهحل را تحمیل میکنم، راهحل خود مشکل میشود.