بُعـد چهارم حیات در الکلی‌های گمنام

بُعـد چهارم حیات در الکلی‌های گمنام / ۱۸تیر

بعد چهارم حیات در الکلی‌های گمنام چیست؟

بسیاری از الکلـی‌هـا تمایل به ترک دارند، اما نمی‌توانند.

یک راه حل وجود دارد و لازمه توفیق در آن پا بر روی غرور گذاشتن، اعتراف به ضعف‌ها و خودکاوی است و با آنکه تقریباً هیچ یک از مـا علاقـه‌ای بـه رعایـت ایـن اصول نداشتیم، اما شـاهد تـأثیر واقعـی آن در زنـدگی دیگـران بـودیم و بـه مـرور دریافتیم، زندگی به آن صورتی که ما گذران میکردیم، بیهوده و نافرجام بوده است.

وقتی کسانی که مشکل مشروب‌خوری‌شان حل شده بود سـعی کردنـد بـه مـا نزدیـک شوند و ابزار سادە‌ی معنوی را جلوی پایمان گذاردند، از آنجایی که دست‌هایمان خـالی بود، چاره‌ای نداشتیم جز این که این ابزار معنوی را برداریم. ما اکنون به معنای واقعی به بهشت دسـت یافتـه‌ایـم و بـه طـرف بُعـد چهارم حیات پرتاب شده‌‌ایم، بُعدی که در خواب هم آن را ندیده بودیم.

(کتاب الکلی‌های گمنام)

بعد چهارم حیات در الکلی‌های گمنام

پس از تسلیم کامل به نیروی برتر، وقتی حالات جسمی، روحی و عاطفی ما با هماهنگی و تعادل در یک فاز قرار می‌گیرد، ما به یک بیداری روحانی می‌رسیم که همان بیداری روح است. منظور از بعد چهارم حیات، همین زندگی جدید ما پس از تجربه‌ی تحول روحانی است. یعنی آگاهی مداوم از وجود قدرتی عظیم‌تر از خودمان که بعضی اعضاي مذهبی انجمن این حالت را «خدا آگاهی» می نامند.

اندیشه امروز

تسلیم زندگی‌هامان به خدا و معضل میگساری‌ را به دست‌های او سپردن به این معنا نیست که دیگر هرگز وسوسه نمی‌شویم بنوشیم. بنابراین خودمان را برای زمانی که وسوسه از راه می‌رسد، قوی می‌کنیم. در این دوران خلوت و سکوت، ما مطالعه و دعا می‌کنیم تا ذهن‌مان برای امروز خوب و آرام بماند. روز را خوب شروع کردن به هوشیار ماندن ما کمک زیادی می‌کند. همین‌طور که روزها می‌گذرد و ما به زندگی هوشیارانه عادت می‌کنیم؛ روند بهبودی آسان‌تر و آسان‌تر می‌شود. کم‌کم در ما قدردانی و شکرگزاری عمیقی نسبت به خدا که ما را از آن زندگی سابق نجات داده، به وجود می‌آید. و به‌تدریج از سکوت و آرامش و شادی عمیق واقعی لذت می‌بریم. آیا دارم تلاش می‌کنم آن‌گونه که خدا برایم می‌خواهد، زندگی کنم؟

(Alcoholics Anonymous)


بیل ویلسون،  بلافاصله همانجا در کتاب بزرگ ویژگی‌های این بُعد جدید از زندگی را توصیف کرده است:
“چقدر سیاه است تاریکی قبل از طلوع، در واقع آن شروعِ آخرین هرزگی‌ام ( آخرین عیش و نوشم ) بود، قرار بود مَنجَنیقی مرا به دیاري که مایلم آن را بعد چهارم حیات بنامم، پرتاب کُنَد.
قرار بود با خوشبختی، آرامش و مُثمرثَمر بودن آشنا شوم و به راهی پاي بگذارم که به طور غیرِقابلِ باوري هر چه زمان بگذرد شگفت آورتر شود”. ( کتاب الکلی های گمنام صفحه ۸  زبان اصلی = صفحه ۸ ویرایش چهارم فارسی ).

بله، خوشبختی: یعنی بهبودی . یعنی رهایی از مرگ تدریجی و فرصتِ یک روز زندگی در بیداری روح.

آرامش: یعنی وحدت. صلح و آشتی با خودمان، با دیگران و احساس هارمونی و یکپارچگی با جهان هستی. که نتیجه آن می‌شود زندگی در لحظه کنونی و رهایی از گذشته و آینده.

و مثمر ثمر بودن: یعنی خدمت.

در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید

رهایی از اعتیاد با تغییر روانی معنوی

پس این است یک تجربه‌ روحانی

با بیل ویلسون آشنا شوید

Alcoholics Anonymous