
رازها/۱۱ شهریور
واضح است که اگر رنجش عمیقی در زندگی ما رخنه کرده باشد، سرانجامی جز بدبختی و پوچی نخواهد داشت و دقیقا به همان اندازه که به آن اجازهی عرض اندام دهیم، وقتی را که میتواند مفید باشد، بر باد دادهایم. برای یک الکلی که آرزویش حفظ و ارتقای یک تجربهی روحانی است، رنجش، بی نهایت خطرناک و حتی به نظر ما کشنده است. وقتی ما این گونه احساسات را در خود میپرورانیم دریچهی نور خورشید روحانی را بر روی خود میبندیم و آن وقت است که جنون الکل عود میکند و دوباره مشروب میخوریم. برای ما الکلیها مشروب خوردن با مرگ برابر است.
(کتاب بزرگ الکلی های گمنام، چگونگی عملکرد، ص۶۶)
رازها
امروز تا جایی که امکان داشته باشد با خودم و با دیگران صداقت خواهم داشت. حداقل، از حقیقت خودم و درونم پنهان نخواهم شد. من قدرت زندگی کردن با حقیقت را دارم و این را میدانم که حقیقت مرا به رهایی خواهد رساند. پنهان نگه داشتن رازها تلاش احمقانهای برای در امان ماندن از حقیقت است. ما میگوییم که با رازداری قصد داریم به دیگران آسیب نزنیم و یا از خودمان محافظت کنیم، اما رازهایی که نزد خود نگه میداریم در واقع ما را به زنجیر میکشند. آن چیزی که دیگران برای درست شناختن من نیاز دارند، حقیقت است. وقتیکه حقیقت را پنهان میکنم، در واقع سعی در پنهان کردن خودم دارم.
من در حال پدیدآوردن فاصلهای هستم که کسی امکان عبور از آن را ندارد، چرا که راه گذشتن از فاصله، راه راستگویی است. من نمیتوانم با دروغ گفتن چیزی را بهتر کنم و اگر به دیگران اجازهی دانستن حقیقت را ندهم، آنها نمیتوانند مرا بفهمند. من میتوانم در تمام عمرم در تارهایی تنیده شده از دروغ زندگی کنم بدون اینکه حرف ناراستی بگویم. تارهای چسبناک دروغ، نه از آنچه که میگویم بلکه از حقایق بسیاری که پنهان کردهام تشکیل میشوند. بین صداقت همراه با ملاحظه و صراحت تهاجمی تفاوت است. صداقت عملی است که شخصیت هر دو نفر ( گوینده و مخاطب) را در نظر میگیرد و بر پایهی اعتماد است. اما صراحت و رک بودنِ زیاده از حد، میتواند مساوی با بیرحمی باشد.
پرفسور تیان دیتون