
نجات پس از تسلیم/۲۴ بهمن
یک الکلی شخصیتی خودشیفته و خودمحور دارد که در درون احساس میکند قدرت بیپایانی دارد و حاضر است به هر بهایی نقصهایش را پنهان کند و به خود و دیگران ثابت کند نقصی ندارد. یک الکلی، از درون، از انسان یا خدا هیچ حرفشنوی ندارد. سرنوشت او در دستان خودش است و باید باشد. او تا آخر میجنگد تا این موضع را حفظ کند.
معمای بزرگ این است که چرا بعضیهامان در راه مبارزه برای حفظ «استقلال نفس» از مصرف بیش از اندازه الکل میمیریم و بعضیهامان به آسانی در انجمن ایای هوشیاری به دست میآوریم و پاک زندگی میکنیم؟ به یاری قدرتی برتر، موهبت هوشیاری آن زمان بر من نازل شد که میلی ناشناخته به قطع مصرف الکل با میل به پذیرش توصیههای مردان و زنان ایای، همزمان در من شکل گرفت. باید تسلیم میشدم، چرا که تنها با یاری خدا و همتایانم نجات خواهم یافت.
(ترجمه از کتاب A.A. COMES OF AGE)
اندیشه امروز
وقتی مشروب میخوردیم، پیش از آنکه کاملاً از هوش برویم، سرمان با همان چند لیوان اول گرم میشد. برای مدتی، جهان زیباتر به نظر میآمد. اما تکلیف سرخوردگی بعدش چه میشود؟ آن افسردگی وحشتناکی که صبح فردایش گریبان آدم را میگیرد؟ در ایای، شادی ما حقیقی است، خوشی مصنوعی نیست، یک احساس رضایت و احترام واقعی نسبت به خود. و یک جور حس دوستی با جهان. ما از الکل یک جور لذت را تجربه کردیم. برای مدتی، فکر میکردیم که شادیم. اما این توهمی بیش نیست. خماری روز بعدش نقطه مقابل لذت است. آیا من در ایای لذت و آرامش و صلح واقعی را احساس میکنم؟
مراقبه امروز
من تمرین عشقورزی میکنم، چرا که فقدان عشق جلو حرکت آدمی را میگیرد. من سعی میکنم که خوبی آدمها را ببینم، چه عزیزانم و چه آنها که آزارم میدهند و بر خلاف میلم رفتار میکنند. همه آدمها فرزندان خدا هستند. و من سعی میکنم به آنها عشق بورزم، جز این، چطور میتوانم تبلور وجود خدا که عشق مطلق است و بس، باشم؟ من سعی میکنم با همه آدمها کنار بیایم، چرا که هر چه بیشتر عشق نثار کنم، بیشتر دریافت خواهم کرد.
نیایش امروز
به درگاه تو دعا میکنم که برای دوست داشتن دیگران، صرف نظر از تمام خطاها و کاستیهایشان، هر چه در توانم هست انجام دهم. دعا میکنم که عشق بورزم تا عشق دریافت کنم.
(ترجمه از کتاب Twenty-Four Hours A Day)
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد