بازنگری سالی که گذشت/۲۹ اسفند
باز سالی دیگر میآید، خوب آغازش کن و از پایانش نترس.
(جوزف کراسکوف)
شب سال نو زمان خوبی است برای بازنگری سالی که گذشت و تعیین هدف برای سالی که در پیش روست. این شب به یادمان میآورد که هر روز سال را تنها یک بار میتوان زیست. وقتی به سال قبل نگاه میکنیم، میتوانیم تغییر را در خودمان تماشا کنیم. پیشرفتمان را در سفر زندگی مشاهده میکنیم. شاید ببینیم که به لحاظ عاطفی چقدر قویتر شدهایم. شاید ببینیم که روابطمان بهتر شده، چرا که توانایی ما در عشق ورزیدن بیشتر شده. بدیهی است که همه بر سر چیزهایی افسوس خواهیم خورد و برای تغییراتی سوگواری خواهیم کرد. اما حتی همینها هم امروز در زندگی ما نقش و جایگاه خودشان را دارند. با آغاز سال نو، باید رابطهمان با هر یک از قدمها را مرور کنیم.
بازنگری سالی که گذشت
شاید بخشهایی از برنامه باشد که باید توجه بیشتری به آنها بکنیم. شاید یک یا دو قدم بخصوص باشد که حالا نیاز است بیشتر به آنها بپردازیم یا که در سال گذشته ازشان غافل ماندیم. در این آخرین روز سال، ما میتوانیم باز هم زندگیمان را تغییر دهیم و آن را به توجه و عشق خدای مهربان بسپاریم.پیشرفت های من، صلح و آرامش در زندگی و بهبود روابط با خانواده، همه به خاطر بازگشت دوباره به زندگی است.
من سال جدید را با تعهدی تازه و دوباره به قدمها آغاز میکنم.
(ترجمه از کتاب Touchstones Meditations For Men)
هدیه امروز
هر روز را تمام کن و به دست باد بسپار. فردا روزی تازه است؛ خوب شروعش کن.
(رالف والدو امرسون، شاعر و فیلسوف امریکایی)
«ای کاش» و «چه میشد اگر» بیهوده است. بندازشان دور. فکر درباره کارهایی که میتوانستیم بکنیم و نکردیم و اگر چنین و چنان رفتار میکردیم، چه میشد، زمان و انرژی زیادی از ما میگیرد. با خودمان فکر میکنیم «اگر چنین میکردیم…» چقدر همهچیز متفاوت پیش میرفت.
همه ما خطا میکنیم. بازگشت و فکر به گذشته و افسوس روزهایی که از دست رفتهاند، ما را از زندگی واقعی در زمان حال محروم میکند. هر روز فرصتی تازه است؛ شروعی تازه. ما تنها میتوانیم لحظه را در آغوش بگیریم و بگذاریم قطرات باران هر جا که میخواهند، فرود بیایند. هر چه باداباد. بعضیها تبخیر میشوند و بعضیها رنگینکمان میسازند. آیا میتوانم گذشته را فراموش و روزی نو و تازه را آغاز کنم؟
(از کتاب Today’s a Gift)
بازگشت دوباره به زندگی
انتهای راه یک معتاد مرگ و تباهی است. اما لذت طلبی حاصل از مصرف مواد مخدر، چشمان ما را روی واقعیت اعتیاد بسته بود. بخشی از مشکلات مربوط به لجاجت و خودمحوری ما بود.
پس از بهبودی ما یاد میگیریم دست از رویاپردازی برداریم. با گوش کردن به مشارکتها و تجربههای اعضا و دوستان بهبودی، ما میآموزیم برای جبران گذشته، ابتدا باید روی بیماری اعتیادمان کار کنیم و به خودمان زمان دهیم تا بتوانیم از درون خود را بازسازی کنیم . صبر، صبر و باز هم صبر؛ در تمام مشورتها، اعضای قدیمی انجمن، کلمه صبر را گوشزد میکنند: «صبر کن همه چیز درست خواهد شد».
جلسات معتادان گمنام و الکلیهای گمنام ، مکانی امن برای در میان گذاشتن تجربیات روزمره بهبودی بین اعضای انجمن است. نقطه عطف و پیوند بهبودی، که میتواند برای هر معتادی بازگشت دوباره به زندگی را رغم بزند. بازگشت دوباره به زندگی، انتهای راه یک معتاد، دوزخ اعتیاد و واقعیت اعتیاد است. تجربیات روزمره بهبودی با مرور نشریات و تجربیات ارزشمند اعضای قدیمی، مانند چراغی روشن در تاریکیهای زندگی و سردرگمیها است. کمک های ارزشمند برنامههای ۱۲ قدم، اجرای اصول برنامه و مرور قدمها، زندگی جدیدی را با آرامش برای ما به ارمغان میآورد که تجربهاش غیر قابل وصف است.
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید