هیچ دکتری نمیتواند حال ما را خوب کند/۴ آبان
حالا دیگر لازم نیست بابت خطاهایت افسوس بخوری یا احساس شرم کنی. ما هیچیک هنوز، حتی با اینکه مدتهاست پاک و هوشیار بودهایم، نزدیک کمال هم نیستیم. ما برای پیشرفت و بهبودی تلاش میکنیم، نه کمال.
به من بگویید که لازم نیست ادای کمالگرایی را در آورم، هدف من پیشرفت در هوشیاری است.
(نقل قول از کتاب ساعت به ساعت)
راز
امروز من آن بخش وجودم را که هرگز راضی نمیشود، میپذیرم و آرام و مهارش میکنم. حالا جایی در من هست که میداند ناگزیر نمیتواند پرسشهای بیپایان زندگی را حل کند: که هستم و از کجا آمدهام و بعد از مرگ به کجا خواهم رفت؟ بخشی از من میخواهد پاسخ این پرسشها را بداند. اما حالا کمکم دارم میفهمم که پاسخ، خودِ پرسش را تمام و کمال زندگی کردن است، باز بودن نسبت به راز هستی.
شاید معنا، دانستن و درک کردن نباشد، شاید پذیرش راز باشد، پذیرفتن غیب. در نهایت، مگر همین حس لطیف رازآلود نیست که حتی به عادیترین موقعیتها درخششی ابدی میبخشد، یک احساس عمیق، این حس که انگار چیزی بیشتر از آنچه هست، وجود دارد. (دکتر تیان دیتون)
اصل سادگی
ایمان، زمان و صبر، اینها بهترین دکترهای تو هستند. (یکضربالمثل چینی)
تا همین چند وقت پیش ما خیلی بیمار بودیم. هوشیار شدن حالمان را خیلی بهتر کرد. اولش وقتی مشروب و مصرف مواد مخدر را ترک کردیم، فکر میکردیم درمان شدیم و دیگر مشکلی نخواهیم داشت. اما بعد کمکم فهمیدیم که آنقدرها هم تندرست نیستیم.
هیچ دکتری نمیتواند حال ما را خوب کند. برای خوب شدن، باید با اصول برنامه دوازده قدمی و شعارهایش زندگی کنیم. باید اعتماد به نیروی برترمان که ما را شفا میبخشد، حفظ کنیم. امروز را زندگی میکنیم و روز به روز قویتر و شادتر میشویم.
و این روند هرگز نباید متوقف شود. هر روز ما کمی بهتر خودمان را میشناسیم.
نیایش امروز: نیروی برتر، تو بهترین دکتر منی. کمکم کن تا این را به خاطر بسپارم.
فعالیت امروز: امروز، من هر چه «دکتر» میگوید، انجام میدهم. امروز با راهنمایم درباره قدم دهم حرف میزنم.