
کودک درون من/۱۳ فروردین
آدمهای کمی هستند که بدون نفرت از یک آدم، ملّیت یا فرقه دیگر میتوانند خوشحال باشند.
(برتراند راسل، فیلسوف بریتانیایی)
در بهبودی ما یاد میگیریم نفرت را کنار بگذاریم. ما باید طرفدار عدالت باشیم، نه نفرت. ما باید یاد بگیریم به مردم احترام بگذاریم. آنوقت آنها هم در ازایش، در بیشتر مواقع، به ما احترام میگذارند. اگر خواستار توجه و محبت دیگران هستیم، باید از اهمیتِ دوری از نفرت آگاه شویم. همه ما نفرت را همچون راز پیش خودمان نگه میداریم. در اعماق قلب و ذهن ما، نفرت را میتوان یافت. نفرت مثل خوره به جانمان میافتد. رشد معنویمان را مختل میکند. گاهی مردم نفرت خود را جار میزنند. حتی یک سری گروه در جهان وجود دارد که علناً نفرتپراکنی میکنند. اما خطرناکترین شکل نفرت، آن است که مخفی و ناگفته باشد. آیا در من نفرت آشکار وجود دارد؟ یا نفرت پنهان؟
نیایش امروز: قدرت برتر، قلبم را بازرسی کن و هر چه نفرت در آن هست، نشانم بده. کمکم کن از شرّشان خلاص شوم.
فعالیت امروز: فهرستی از تمام آدمها، ملیتها و فرقههایی که ازشان بدم میآید، تهیه میکنم. دعا میکنم تا از شرّشان خلاص شوم. برای این آدمها، ملیتها و فرقهها دعا میکنم.
(ترجمه از کتاب Keep It Simple)
از کودک درونم مراقبت میکنم
من در آینه خودم را از نگاه کودکی که زمانی بودم، میبینم.
(جودی کالینز، خواننده و آهنگساز امریکایی)
کودک درون همه ما شکننده، اما بسیار هوشیار است و اوست که تجربههای ما را پیش از آنکه خودمان ازشان آگاه باشیم، تفسیر میکند. این کودک درون ماست که شاید از جاهای تازه، آدمهای غریبه و موقعیتهای عجیب وحشت کند. کودک درون ما توجه و مواظبت میخواهد، همان که شاید خودمان در زندگیمان دریافت نکرده باشیم. ما میتوانیم دست او را بگیریم، نوازشاش کنیم، بگذاریم بداند که تنها نیست. و هیچ جای جدید، آدم غریبه یا موقعیتی عجیب نباید او را دستپاچه کند.
وقتی خودمان را تیمار میکنیم، وقتی آن کودک وحشتزده درونمان را به رسمیت میشناسیم و او را در آغوش میگیریم و به او احساس امنیت میدهیم، قدرتی در ما به وجود میآید که حقیقتاً شگفتانگیز است. دیگر در مواجهه با زندگی تنها نیستیم. با هم، میتوانیم با هر چیزی مواجه شویم.
امروز دیگر از کودک درونم مراقبت میکنم و رهایش نمیکنم که مجبور نباشد با تمام تجربههای زندگی تنها مواجه شود.
(از کتاب Each Day a New Beginning)
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد