
چشمهایم بینا شد/۷ تیر
دفعات زیادی به شیوههای مختلف تصمیم گرفتم قطع مصرف کنم و فکر میکردم مشکل من فقط یک نوع مادهی مخدر است؛ کم و زیاد کردن و جایگزینی مواد را بارها آزمودم اما هربار شکست خوردم.
کموبیش با انجمن NA آشنایی داشتم ولی احساس تفاوت، عدم صداقت و گوش ندادن به حرف دیگران باعث دوری من از این برنامهی رویایی شده بود تا در نهایت درمانده و شکست خورده وارد اتاقهای انجمن معتادان گمنام شدم. در آنجا دوستانم را دیدم که به گرمی از من استقبال کردند؛ دیدم که آنها تغییر کردند و اوضاع خوبی دارند و دیگر مصرف نمیکنند. انگار اینبار چشمهایم بینا شده بود.
وقتی برای اولین بار از خودم حرف زدم و درخواست کمک کردم، درها به روی من باز شد. قبلا افکار منفی و احساس تفاوت، گوشهای مرا ناشنوا کرده بود اما وقتی برنامه را دنبال کردم گوشهایم شنوا شد. امروز که حدود چهار سال پاک هستم، روزهای خوبی دارم که هرگز در سی سال گذشتهی زندگیام تجربه نکرده بودم. عشق، این زیباترین و قدرتمندترین هدیهی خداوند توسط انجمن معتادان گمنام، راهنمای عزیزم و شما همدردانم به من عطا شده است و من با صداقت، گوش دادن و صبر کردن از نو تازه شدم. راست گفتن من را نجات داد. امروز هر لحظه از خداوند سپاسگزارم و درست در همان جایی قرار دارم که باید باشم.
مسعود. ش – علویجه/مجله پیام بهبودی، شماره۵۹، تابستان ۱۳۹۸
↔ ↔ ↔
یک آگاهی روحانی
آیا بهبودی تمامی آن چیزی است که ما از آگاهی روحانی انتظار داریم؟ خیر، بهبودی آغاز راه است و اولین موهبتی است که از نخستین آگاهی حاصل میشود.
با ادامهی این آگاهی به موهبتهای بیشتری دست مییابیم و اگر این روند همینطور ادامه پیدا کند کم کم زندگی بیهودهی سابق را ترک کرده و به زندگی جدید روی میآوریم چون این زندگی جدید تحت هر شرایطی کارساز است.
(بیل ویلسون، مجله گریپواین، دسامبر ۱۹۵۷)
در زندگی هريك از ما روزی ميرسد كه تمامی آموختهها و دانشمان در مقابل ميل به مصرف، شكست میخورد و تنها حائلی كه ميان ما و مصرف بعدی ميتواند وجود داشته باشد و ما را از شرخود حفظ كند، خداوند است.
«بيل ويلسون»