تمرین مدارا با دیگران/۴ فروردین
در ما همیشه به موازات قوهی عقلانی یک حالت فکری عجیب و غیرقابل اجتناب وجود داشته است که عاقبت بهانهای مندرآوردی و دیوانهوار برای نوشیدن گیلاس اول، پیش پایمان گذارده است. در این خصوص قوهی عقلانی ما همیشه در برابر ایدههای دیوانهوار شکست خورده است و روز بعد، صادقانه و از همهجا بیخبر از خود میپرسیدیم، چطور ممکن است این اتفاق افتاده باشد.
(کتاب الکلیهای گمنام، صفحه ۳۷)
نقل قول از کتاب Hour To Hour
تمرین مدارا با دیگران که کاری است بس دشوار، به معنای موافقت کردن با آنها نیست! شکیبایی و مدارا با مخالفت منافاتی ندارد. اگر کسی با ما مخالف کرد، میتوان بر سر مخالفت توافق کرد.
در حال حاضر من چون خواهان آرامشم خودم را درگیر مخالفت با دیگران نمیکنم چرا که رنج و ناراحتی به مدت طولانی، میتواند باعث شود دوباره بروم سراغ راه گریز، یعنی قرص یا مواد یا الکل!
شاهد بودن
امروز وقتی فکر ناخوشایندی مثل حسادت، خشم، بلاتکلیفی یا تزلزل به سراغم میآید، فقط در ذهنم آن را مرور میکنم. اجازه میدهم در ذهنم شکل بگیرد. نه سعی میکنم انکار و نه پاکش کنم. تنها بهاش فضا میدهم و مشاهدهاش میکنم. وقتی این کار را میکنم، فکر خودش دگرگون میشود. وقتی فکر را همانگونه که هست، تماشا و به عنوان بخشی از خودم قبول میکنم، به آن فضای لازم برای نفس کشیدن میدهم تا کار خودش را بکند و بعد شکل دیگری به خود بگیرد. من نمیتوانم و نمیخواهم از خودم پنهان شوم. وقتی به خودم فضا میدهم که فکر کنم تا افکار و احساساتم را درست بشناسم، بی آنکه منجر به اقدامی کورکورانه شود، بهترین دوست خودم هستم.
یک اقدام مؤثر و مفیدتر دیگری هم هست که میتوانم انجام دهم. که فقط شاهد باشم، اجازه دهم و اعتماد کنم که این فرآیند منجر به آگاهی، دگرگونی و تغییری پایاتر میشود که هرگز با انکار میسر نمیشود. امروز من به خودم، خودکاوی هدیه میدهم: تفکر و تامل.
ساز و کار جریان درونی ذهنم را مشاهده میکنم.
(دکتر تیان دیتون)
نقل قول از کتاب Pocket Sponsor
امروز شما بر زندگیتان تسلط دارید. وقتی مشروب میخوردید و مواد مصرف میکردید، تحت سلطه بودید.
معجزه کار خداست. و من یکی از معجزههای خدا هستم.
از کتاب Walk Softly and Carry a Big Book
بهبودی از اعتیاد به الکل مثل زخم گلوله است. عاقبت بهبودی پیدا میکنید، اما ضد گلوله نمیشوید.
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد