مثل بقیه باش، عزیزم/۷ مرداد
«مثل بقیه باش عزیزم». چند بار از راهنمایم این جمله را شنیدهام؟ نمیتوانم تعداد آنرا بگویم. هر زمان که از دست خودم یا دیگران ناراحت بودم، هر زمان که اشتباه میکردم، هر زمان که به دلیل احساسات بههم ریختهام در ناامیدی به سر میبردم و هر زمان که احساس شکست میکردم.
به عبارت دیگر تمام روزهای آن دوران این چهار کلمه را با مهربانی و با عشق به من میگفت (همیشه کلمه “عزیزم” را به آن اضافه میکرد). الان متوجه میشوم که میخواست به من بیاموزد که هیچ انسانی کامل نیست و اشتباه کردن، بخشی از زندگی روزانه است.
بهبودی به این معنا نیست که من هر روز باید رفتار نمونه داشته باشم. آرامش بدین معنا نیست که من عصبانی یا ناراحت نمیشوم. آیا به همین دلیل نیست که قدم دهم داریم؟ اگر من بخواهم «مثل بقیه باشم» پس ملزم به تجربه کردن کمبودهای شخصیتی خودم و دیگران هستم. اما اگر من با فروتنی نسبت به حقایق در مورد خودم روبرو شوم و اشتباهی بکنم میتوانم بدون سرزنش کردن خودم اشتباهم را درست کنم.
در دعای قدم هفت اجازه میدهم که خداوند مالک «همه وجودم باشد، خوب و بد». به لطف راهنمایم آموختهام که همه وجودم را بپذیرم، چه خوب و چه بد.
الا . اچ /(این الهامات برگرفته شده از کتاب درسهایی از راهنماست)/ترجمه: صدی
◊ ◊ ◊
راهنما گرفتن و راهنما شدن چيست؟
{سنگ زیربنای برنامهی معتادان گمنام}
هیچ فلسفهای یا اعتقادی به تنهایی نمیتواند توضیح بدهد یا تعریف کند که راهنما چیست یا چه کار میکند. در طی سالها، راهنما گرفتن و رهجو شدن به صورت ابزار اساسی و مهم برنامهی انجمن معتادان گمنام در آمده است و به طرق مختلفی به کار گرفته میشود. رابطهی بین راهنما و رهجو برای بعضی از اعضا خصوصی و شخصی است. یک راهنما در NA عضوی باتجربه است که ما به او جهت دریافت کمک در برنامهی بهبودی خود مراجعه میکنیم. خیلی از اعضا بر این باور هستند که رابطهی راهنما و رهجو یک بخش حیاتی در فرآیند بهبودی است و به همراه دوازده قدم و دوازده سنت یکی از اصول پایهای برنامهی دوازده قدمی NA به حساب میآید. ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر در این رابطه به خوبی نشان داده میشود.
(کتاب راهنما و رهجو، انجمن معتادان گمنام)
فقط برای امروز به کسی در NA اعتماد خواهم کرد. کسی که مرا باور کند ومیخواهد در بهبودیم به من کمک کند.