
رنج و دردم را پنهان نمیکنم/۲۷آبان
زندگی بدون ایمان را مجسم کنید! جایی که به جز عقل خالص چیز دیگری در کار نباشد، زندگی نمیتواند باشد! ولی ما به زندگی باور داشتیم، البته که باور داشتیم، لیکن به صورتی که میتوان ثابت کرد یک خط مستقیم کوتاهترین فاصله بین دو نقطه است، قادر به اثبات زندگی نبودیم، اما به هر حال وجود داشت. آیا هنوز میتوانستیم بگوییم که کل قضیهی هستی به جز تودههایی از الکترون هیچ نیست، از هیچ به وجود آمده، مفهومش هیچ و به طرف سرنوشتی پوچ در حرکت است؟ مسلماً نمیتوانستیم، حتی خود الکترونها هم هوشمندتر از آن هستند که فکر میکنیم. دسته کم یک شیمی دان میتواند این موضوع را تایید کند. (کتاب الکلیهای گمنام، ص۵۴)
نقل قول از کتاب ساعت به ساعت
شعارها شاید احمقانه به نظر برسند، اما ابزار مهمی هستند؛ «آسیاب به نوبت»؛ «فقط برای امروز». ما اینها را با خود تکرار میکنیم، چرا که باید ملکه ذهنمان شوند. شعارها فقط برای پر کردن سخنرانیها نیست. اصول مهمی را دربردارد که برای مسیر بهبودی ما لازم و ضروری است.
دفعه بعد که شعاری را میشنوم، بگذار واقعاً بشنوم، اهمیتش را بدانم و آن را مشق کنم.
رنج
امروز من درد و رنجم را از خودم یا از نیروی برترم پنهان نمیکنم. وقتی صداقت و خلوصم را در اولویت قرار دهم و متوجه ناتوانی خود در برابر شرایط شوم، وقتی واقعاً از ته دل میخواهم که این احساس ترس را به نیرویی برتر از خودم بسپارم، چیزی تغییر میکند. رها میشوم و فضایی به وجود میآورم که جا برای درک بیشترم باز شود. بیداری در زندگیام رخ میدهد و نیروهایی که پیش از این فضایی برای ورود نداشتند، میآیند که مرا شفا بخشند. همین رها کردن است که فرصت به دست آوردن چیزهایی را که در زندگی میخواهم، به من میدهد. جلو خود را گرفتن، خواستههایم را ازم دور میکند، اما رها کردن، فضای کافی برای نفس کشیدن باز میکند تا زنده بمانم.
من قلبم را به روی نیروی برترم خواهم گشود.
(دکتر تیان دیتون)
«اینکه بگوییم کسی مرا نمیخواهد، کسی مرا دوست ندارد، همه فراموشم کردهاند» این فقر و قطحیِ بهمراتب بزرگتری است از چیزی برای خوردن نداشتن.
ما باید یکدیگر را پیدا کنیم.
(مادر ترزا)