
من خودم روز خوبی برای خودم میسازم/۴ آذر
صداقت علاج قویتر از همدردی است؛ همدردی شاید تسلی دهد اما اغلب سرپوش میگذارد. (گرتل اِرلیچ)
ما در این برنامه وظیفه داریم به برادرها و خواهریمان بازخورد صادقانه بدهیم. و آنها هم باید همین صداقت را در قبال ما داشته باشند. در جلسات بهبودی گاهی پیش میآید که همدردی کردن با دیگری و بعد پیش خود، او را قضاوت کردن آسانتر است، «فلانی نمیتواند با حقیقت تلخ مواجه شود.»
شاید آن همدردی از بگومگو جلوگیری کند، اما مثل داروی شفابخش صداقت نیست.
گاهی هم پیش میآید که ما فقط از کسی دست نوازش میخواهیم و در عوض آنها جام زهر را به دستمان میدهند. مهمترین چیزی که ما باید به هم بدهیم، حقیقتِ آنچه است که میبینیم و میشنویم. لازم نیست به آنها بگوییم چه بکنند. لازم نیست برای هر چیزی یک راهحل ارائه بدهیم. اما این وظیفه را داریم که نظرمان را نسبت به آنچه میبینیم، بگوییم. وقتی کسی با صداقت پیش ما حرف میزند، باید سعی کنیم بدون حالت تدافعی به او گوش دهیم.
امروز من دیگر آنچه را که میبینیم و میشنوم، میگویم. و به حرفهای صادقانه دیگران گوش میدهم.
(ترجمه از کتاب Touchstones, Meditations For Men)
صداقت با خود
دگرفریبی تقریباً همیشه نتیجه خودفریبی است. وقتی ما با دیگری صادقیم، یعنی با خودمان و خدا صادقیم. (ترجمه از کتاب AS BILL SEES IT)
من وقتی مشروب میخوردم، خودم را در مواجهه با حقیقت گول میزدم، حقیقت را جوری که خودم میخواستم، بازسازی میکردم. دگرفریبی یک ضعف شخصیتی است، حتی اگر صرفاً درباره حقیقت کمی غلو یا انگیزههایمان را پنهان کنیم تا دیگران راجع به ما خوب فکر کند. من به کمک نیروی برترم میتوانم این ضعف شخصیتی را از بین ببرم، اما اول باید با حذر از خودفریبی شرایطی را به وجود بیاورم که پذیرای این کمک باشم. من باید هر روز به خودم یادآوری کنم که خودفریبی مساوی است با ناکامی یا ناامیدی در زندگی و در انجمن الکلیهای گمنام. من رابطهای نزدیک و صادقانه با نیرویی برتر را تنها مبنای استوار صداقت با خود و دیگران یافتم.
♥ ♥ ♥
آدمها ممکن است به طور خودکار بگویند «روز خوبی داشته باشی» و شما هیچ «خوبیای» در آن روز نبینید. شاید بهتر است بگویند «روز خوبی داشته باشی، مگر آنکه برنامه دیگری داری.»
من روز خوبی «ندارم»، من خودم روز خوبی برای خودم «میسازم»!