
دیگر هرگز نمیتوانم با مشروب خوش بگذرانم/۱۴ اردیبهشت
ما شکستگرایی، بدبینی و منفینگری زیاد دیدهایم. راهکار ساده است: اگر چیزی را خیلی میخواهی، میتوانی به دستش بیاوری. شاید صبر و طاقت بطلبد و تلاش فراوان و جدال جدی و زمان زیاد، اما بالاخره به ثمر مینشیند… ایمان لازمه هر امر خطیری است.
(مارگو جونز، کارگردان نمایش امریکایی)
چقدر رؤیاست که ما گذاشتیم بمیرد؟ چند پروژه را شروع کردهایم و بعد ناتمام گذاشتیم؟ چند بار به خودمان قول دادیم که «این بار دیگر اوضاع فرق میکند»، اما نتوانستیم به قولمان عمل کنیم؟ منفیگرایی با خودش منفیگرایی بیشتری میآورد. خوشبخانه، عکس آن، یعنی مثبتاندیشی هم چنین عمل میکند. نگرش ما به زندگی بسیار مهم است. و نگرش مثبت همه چیز را ممکن خواهد کرد.
بناست که ما خوب زندگی کنیم. اما باید به دنبال خوبی باشیم و به دعوتش لبیک بگوییم، مایل و مشتاق باشیم که تلاش لازم را به خرج دهیم. آرزوهای ما همان دعوت به پیشروی است، به تلاش برای رسیدن به هدف. و باور توانایی خود برای رسیدن به این آرزوها، قدمهایی را که لازمه مسیر است، آسانتر میکند. همه ما از نعمت آرزو برخورداریم. اینها موهبتهایی هستند که قرار است قابلیتهای ما را ارتقا دهند.
من میتوانم به آرزوها و آرمانهایم اعتماد کنم. اینها مال مناند، مال خود خودم، ویژه خودم. رسیدن به آنها ممکن است؛ ایمان و نگرش مثبت تلاشهای من را تسهیل خواهد کرد.
(از کتاب Each Day a New Beginning)
اندیشه امروز
از زمانی که متوجه شدم الکلی شدهام و دیگر هرگز نمیتوانم با مشروب خوش بگذرانم و از زمانی که فهمیدم دیگر مشروب فقط برایم دردسر است و بس، عقل سلیم بهام گفت تنها چیزی که برایم باقی مانده، زندگی هوشیارانه است. اما در ایای یک چیز دیگر هم یاد گرفتم، که مهمترین درس برای همه میتواند باشد، و آن اینکه من میتوانم از قدرت برترم بخواهم کمکم کند تا از مشروب دور بمانم، که میتوانم اصل الهی در جهان را به کار بگیرم و اینکه خدا کمکم خواهد کرد زندگی هوشیار، مفید و شادی را در پیش بگیرم. بنابراین حالا دیگر اصلاً برایم اهمیتی ندارد که هرگز نمیتوانم با مشروب خوش بگذرانم. آیا حالا آموختهام که بدون مشروب به مراتب شادترم؟
مراقبه امروز
من مثل یک درخت باید شاخههای مردهام را هرس کنم تا برای محصول خوب آماده شوم. آدمهای متحولشده را مثل درختانی باید دید که شاخههای پوسیدهشان چیده شده، هرس شده، لخت و عورند، اما از میان همین شاخههای به ظاهر مرده و پوسیده، شیره تازه وجودشان در سکوت، نهانی، جریان دارد، تا اینکه خورشید بهار از راه برسد و زندگی نو دوباره از سر گرفته شود. از پس همین هرس کردن است که برگها، جوانهها، شکوفهها و میوهها صد برابر بهتر خواهند بود. به یاد آر، من در دستان باغبان اعظم هستم که در هرس کردنش هیچ خطایی راه ندارد.
نیایش امروز: دعا میکنم شاخ و برگهای مرده را از زندگیام بچینم. دعا میکنم که از این هرس کردن نهراسم، چرا که کمکم میکند در آینده ثمره بهتری داشته باشم.
(از کتاب Twenty-Four Hours A Day)
ترجمه: آزاده اتحاد