
من دیگر تنها نیستم/۲۴ مهر
با وجود عشقی که در معتادان گمنام به من ابراز میشود، بهانهای برای احساس تنهایی ندارم. (کتاب پایه NA)
بیماری اعتیاد موجب احساس تنهایی میشود . شاید افراد دور ما را بگیرند ، اما دیر یا زود اعتیاد فاصلهای را بین ما و حتی نزدیک ترین دوستان ما به وجود میآورد. بسیاری از ما به خاطر احساس تنهایی نومیدکننده به معتادان گمنام جذب میشویم. (کتاب فقط برای امروز)
— — — —
هنگامی که به آخرین روزهای درماندگی قبل از ورود به برنامه بهبودی فکر میکنم، بیش از هر چیز دیگر احساس تنهایی و منزوی بودن بخاطرم میآید. حتی زمانی که در میان مردم بودم و یا افراد خانواده احاطهام کرده بودند احساس غریب «تنها بودن» به صورت دردناکی در وجودم لانه کرده بود. و تمام تلاشم جهت اجتماعی بودن و پشت ماسک لبخند پنهان شدن، در نهایت به خشم منجر میشد. من هرگز تنها بودن درمیان جمع را فراموش نخواهم کرد.
من از خداوند بخاطر شادمانی و نشاطی که در کنار پاک زیستن به زندگی من وارد شده، سپاسگزارم. من از این که دیگر اجباری ندارم تنها باشم و در انزوا زندگی کنم بسیار متشکر هستم.
آیا من درک کردهام که تنهایی ناشی از تفکر معتادگونه که نتیجه سالیان متمادی استفاده از مواد مخدر بوده به سرعت ناپدید نخواهد شد؟
آیا من قادر به تحمل لحظات تنهایی هستم که ناشی ار احساس متفاوت بودن با دیگران است؟
در آغاز برنامه میتوانم با صبر و متانت این لحظات را پشت سر گذارم.
من دیگر تنها نیستم.
(ترجمه از کتاب A Day at a Time)
— — — —
وقتی دری بسته میشود، در دیگری گشوده میشود، ولی ما گاهی چنان حسرتبار و برای مدتهای طولانی به در بسته خیره میشویم، که درهای تازهای را که به رویمان باز میشوند، نمیبینیم.
خداوند آن چیزی را برای من میخواهد که اگر من نیز به تمام حقایق آگاه بودم، خودم برای خودم میخواستم.
یادمان باشد که بستن چشمانمان، به امید باز شدن در بسته، فرصت رهایی از در گشوده را از ما نگیرد.
کم کم در مییابیم که مقدار زیادی از آشفتگیهایی که با آن دست به گریبان هستیم نتیجه انتخابهایی است که میکنیم. زمانی که با انتخابهای جدید راحت باشیم، زندگیمان بکلی تغییر میکند. (کتاب پاک زیستن)
عکس از مجله تایم