
آیا من از شرّ تنهاییام خلاص شدهام؟/۲۷ فروردین
من که شدیداً تنها بودم دوباره به الکل روی آوردم. (کتاب الکلیهای گمنام، داستان بیل، صفحه ۱)
زندگی الکلی زندگی شادی نیست. مشروب شما را از آدمها و از خدا دور میکند. یکی از بدترین وجوه مشروبخواری، تنهایی است. و یکی از بهترین وجوه انجمن ایای، دوستی است. مشروب شما را از دیگران دور نگه میدارد، دستکم از آنها که واقعاً برایتان مهماند، مثل همسر، فرزندان، خانواده و دوستان واقعیتان. مهم نیست چقدر آنها را دوست دارید، با مشروب، به هر حال، بین خودتان و آنها دیواری میکشید. و از هر گونه همراهی حقیقی با آنها محروم میمانید. در نتیجه، به طرز دردناکی تنها هستید. آیا من از شرّ تنهاییام خلاص شدهام؟
(از کتاب Twenty-Four Hours A Day)
واقعبینی
همه ما، بعضی اوقات از لحاظ جسمی، عاطفی و روحانی نیاز به تجدید انرژی داریم. ما این اجزاء وجودمان را از یکدیگر جدا میکنیم، تا بتوانیم راحتتر دربارهشان صبحت کنیم، اما در واقع آنها همگی به هم مربوط هستند. بطور مثال، ما وقتی از لحاظ جسمی خسته هستیم، از لحاظ عاطفی حساستر میشویم. اگر از نظر روحانی خسته و پژمرده باشیم، به شدت احساس عدم امنیت میکنیم.
بعضی از ما زمانی که سرمان شلوغ است و در حال حرکت هستیم، در بهترین شرایط خود قرار داریم. بر عکس بعضی دیگر از ما به تنهایی و سکوت نیاز دارند تا بتوانند تجدید انرژی کنند، شاید با مراقبهای مختصر یا شاید رفتن به جلسه.
(کتاب پاک زیستن، معتادان گمنام)
اندیشه امروز
در این سال پردرد و رنج کرونایی دریافتیم که هر اندازه مصیبتها فراگیر و خلاف انتظار باشند بازهم زندگی تعطیل بردار نیست. و باز دریافتیم که راه همیشه گشوده نیست و بنبست نیز بخشی از زندگی است. اساسا تلاش برای بقا و رهایی از همین نقطه آغاز میشود. اصلا ذات و سرشت هستی، ناپایداری پایداریها و ناپایداریها را به ما گوشزد میکند. حالا و در روزهایی که بهار طبیعت با خزان دلها متقارن شده، نسیمی از راه رسیده که از لابلای شکوفههای سیب و گیلاس و عشق برخاسته. آمده گونههای سرد و رنگپریدهمان را نوازش دهد. آمده، شور زندگی را در عمق وجود ناآرام و پریشانمان زنده کند.
نسیم آمده بگوید هیچ وضعی همیشگی نیست. امید پشت در ۱۴۰۰ ایستاده است، لطفا در را باز کنید.