خوشبختی مثل پروانه است/۸ آذر
فروتنی دقیقاً به همان اندازه در نقطه مقابل خودتحقیری قرار دارد که به خود بالیدن.
(داگ هَمِرشهُلد، اقتصاددان و دیپلمات سوئدی)
ما در جدال با نفرت از خود و احساس گناه شاید فکر کنیم فروتن یا حتی زیادی فروتن بودهایم. اما خودتحقیری که معمولاً با احساس برتری همراه است، آن شکل معنوی فروتنی که ما در برنامهمان به دنبالش هستیم، نیست.
با فروتنی ما به خودمان و جایگاهمان در جهان احترام میگذاریم. فروتنی یعنی خود را واقعبینانه دیدن، آگاهی از اینکه ما به کل جهان وصلیم، پذیرش کوچکی و ناتوانیمان در این دنیای بزرگ، در عین قدرت و مسئولیتی که داریم. با این حس معنوی ما با احترام به جهانی که در آن زندگی میکنیم، مینگریم و سپاسگزار زندگیای که بهمان داده شده، هستیم.
احساس فروتنی امروزم نتیجه احترام به خودم است و حقشناسی نسبت به بخشی از زندگی بودن.
(ترجمه از کتاب Touchstones، Meditations For Men)
♥ ♥ ♥
آنکه شجاعت و ایمان دارد، هرگز در فلاکت نابود نخواهد شد. (آن فرانک، از قربانیان هولوکاست)
میگویند خوشبختی مثل پروانه است؛ اگر دنبالش کنی، هرگز دستت به آن نمیرسد. اما اگر آرام گوشهای بنشینی، خودش میآید و روی شانههایت مینشیند. ایمان و شجاعت هم همین است. ما فقط باید ساکت و آرام بنشینیم و این موهبتها را از خدا بخواهیم. به وقتش، با بردباری، این موهبتها از آن ما خواهد شد و به همراهش خوشبختی که آنوقت میتوانیم آن را به دیگری بدهیم.
آن فرانک زمانی که در اردوگاه کار اجباری و در نوبت مرگ بود، اینها را نوشت. وقتی او توانست در چنین شرایطی به خوشبختی، ایمان و شجاعت برسد، حتماً ما هم میتوانیم.
این موهبتها از آن ما هستند، در درونمان وجود دارند، فقط باید آنها را در خود بیابیم.
امروز باید در پی چه باشم؟
اندیشه امروز
وقتی ما مشروب مصرف میکردیم، دائم نگران آینده بودیم. نگرانی مجازات ذهنی وحشتناکی است. چه چیز قرار است بر سر من بیاید؟ عاقبتم چه خواهد شد؟ به فنا خواهم رفت یا شکوفا خواهم شد؟ میتوانیم خودمان را در حال لغزش ببینیم، و بدتر و بدتر شویم و با خود بیندیشیم که پایان بالاخره چه خواهد بود. گاهی چنان در فکر به آینده ناامید میشویم که حتی به فکر خودکشی هم میافتیم. آیا در اِیاِی یاد گرفتهام که دیگر نگران آینده نباشم؟
مراقبه امروز
اگر فقط سوار بر قطار مادیات باشم، از خداوند دور خواهم شد. باید سیر و سفر معنوی هم داشته باشم. ایجاد تعادل بین این دو است که زندگی را تبدیل به آنچه باید باشد، میکند. تمام فعالیتهای مادی به تنهایی از درون بیارزشاند. اما تمام فعالیتهای به ظاهر بیارزش یا باارزش اگر تحت هدایت خداوند باشند، مثل هماند. من باید سعی کنم از خداوند اطاعت کنم، درست همانگونه که مثلاً از یک خدمتکار انتظار دارم وفادار باشد و از دستورات پیروی کند.
نیایش امروز
دعا میکنم که جریان روح خداوند روزی به طرق مختلف در من حلول کند. دعا میکنم که هم سوار بر قطار مادی باشم و هم معنوی.