کلید طلائی/۴ تیر
فکر میکنم اگر چشم و گوشمان را خوب باز کنیم در مییابیم که مشکل ما در واقع مسئله زندگی است و لذا باید پاسخی برای زندگی داشته باشیم. به عقیده من هیچ پاسخی برای زندگی چه برای الکلیها و چه غیر الکلیها وجود ندارد بجز رابطهی دوستانه، شخصی، رضایتبخش و آگاهانه با خداوند که سرچشمه زندگی است و ما را بوجود آورده…
چیزی که به ما گفته بودند برای هرکس در اینجا اتفاق خواهد افتاد: «تو باید دویاره متولد شوی.» ما چقدر خوش شانس بودهایم چرا که باید راه حل برای زنده ماندن داشته باشیم. چه موضوع فوقالعادهای …
ما «کاملا آماده شدیم که خداوند تمام نواقص شخصیتیمان را از میان بردارد، متواضعانه از او درخواست کردیم کمبودهای ما را برطرف سازد.» چیزی که به اعتقاد من تنها راه رهایی از این نقصهاست. اما من چطور بدانم که نواقصم را به خدا سپردم؟ خیلی ساده است.
اگر اکنون آن نقصها با من نیستند پس آنها را به خدا سپردهام، این طور نیست؟ اگر آنها هنوز با من هستند به این معنی است که هنوز رهایشان نکردهام. پس من لازم است دائماً روی سپردن و رها کردن کار کنم تا نقصهایم از بین بروند، چون وقتی چیزی را رها میکنی دیگر آن را با خود نداری. نقصهایمان برای مدتی از ما دور میشوند و سپس دوباره عود میکنند به همین دلیل است که تسلیم ما باید ادامه دار باشد…
ما لازم است برای همیشه تسلیم باشیم و تا آنجا که من میدانم هیچ زمانی فرا نخواهد رسید که دیگر نیازی به تسلیم کامل و پیوسته نداشته باشیم.
(کتاب یک عینک جدید/چاک. سی / فصل دوم)
↔ ↔ ↔
کمبودهای شخصیتی و بهبودی ۱۲ قدمی
اعتیاد به ما این قدرت را میدهد که از معایب شخصیتیمان فرار کنیم، پشتشان پنهان شویم و وقتی پاک و هوشیار میشویم، به یکباره آنها را کشف میکنیم و شوکه میشویم. این طبیعی است و اتفاق خوبی است. در بهبودی، از شما انتظار نمیرود این توانایی را داشته باشید از شرّ تکتک معایب شخصیتیتان خلاص شوید. این اصلاً واقعگرایانه نیست.
اینجا پیشرفت مهم است، نه کمال. تمرین دوازده قدم به شما کمک میکند به خودآگاهی برسید. به این شکل، تشخیص و درک معایب شخصیتی و تلاش برای بهبود سلامت فردی برایتان آسانتر میشود.
در مجله اعتیادبیشتر بخوانید: