
رهایی از احساس گناه/۱۸ فروردین
وقتی پای آدمهای دیگر به میان میآید، ما باید واژه «سرزنش» را از کلام و فکرمان دور بیندازیم.
(از کتاب ۱۲ قدم و ۱۲ سنت)
بازتابهای روزانه
وقتی عجز و بیقدرتی خودم را میپذیرم، تازه میفهمم که سرزنش خودم برای تمام مشکلات زندگی میتواند سفر نفس به سوی ناامیدی باشد. با کمک خواستن از دیگران و گوش جان سپردن به پیامهایی که در قدمها و اصول برنامه نهفته است، آن افکاری که فرآیند بهبودی را به تعویق میاندازند، تغییر میکند. پیش از پیوستن به ایای، من چنان میل شدیدی به تأیید دیگرانی که در موضع قدرت بودند، داشتم که حاضر بودم خودم و همه را فدا کنم تا در این جهان به جایگاهی برسم. این تلاش همواره به بنبست و ناامیدی میخورد. در برنامه، دوستانی واقعی پیدا میکنم که دوست دارند، میفهمند و برایشان مهم است که به من کمک کنند حقیقت خودم را بشناسم. با کمک دوازده قدم میتوانم زندگی بهتری بسازم، فارغ از احساس گناه و نیاز به توجیه خود.
اندیشه امروز
یک الکلی همیشه بار زیادی را با خودش حمل میکند. چه بار سنگینی است دروغ بر شانههای آدم. مشروب از تمام الکلیها یک دروغگو میسازد. الکلی مجبور است برای رسیدن به مشروب دائم دروغ بگوید. باید دروغ بگوید که کجا بوده و چه کار داشته میکرده. وقتی به خاطر ترس از لو رفتن دروغ میگویید، انگار که نیمهجاناید. وقتی به ایای میآیید و با خودتان و دیگران صادق میشوید، بار سنگین دروغ از شانههایتان برمیافتد. آیا من از بار دروغگویی آزاد شدهام؟
مراقبه امروز
من باور دارم که در جهان معنوی، درست مثل جهان مادی، هیچ جای خالیای وجود ندارد. وقتی ترسها و نگرانیها و نفرتها از زندگیام رخت میبندد، معنویات جایشان را میگیرد. آرامش، بعد از توفان میآید. به محض اینکه از شرّ ترسها و نفرتها و خودخواهیها خلاص میشویم، عشق و صلح و آرامش خدا جایشان را میگیرد.
نیایش امروز
دعا میکنم که از شر تمام ترسها و رنجشهایم خلاص شوم، تا که شاید صلح و آرامش جایشان را بگیرد. دعا میکنم که هر چه شرّ در زندگیام هست، از بین برود تا که شاید نیکی جایش را بگیرد.
(از کتاب Twenty-Four Hours A Day)/ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد