
بخشش کامل دیگران/۲۷ بهمن
ما پذیرفتیم در مقابل الکل قدرتی نداشتیم، که زندگیمان غیر قابل اداره شده بود.
(قدم اول الکلیهای گمنام)
تصادفی نیست که در همان قدم اول برنامه صحبت از بیقدرتی میشود: پذیرش فقدان قدرت در مقابل الکل سنگ بنای ساختمان بهبودی است. در همان قدم اول است که متوجه میشویم آن قدرت و کنترلی را که زمانی فکر میکردیم داشتیم، نداریم. حتی در مقابل به موقع رسیدن به اتوبوس. من در مقابل اینکه دیگران راجع بهمن چگونه فکر میکنند کنترلی ندارم. نمیدانیم دیگران چطور قدمها را تمرین میکنند (یا نمیکنند).
اما این را هم یاد میگیریم که در مقابل بعضی چیزها عاجز نیستیم. در مقابل رویکردهایمان، منفینگری، پذیرش مسئولیت بهبودی خودمان. من این توانایی را دارم که روی خودم، عزیزانم و جهانی که در آن زندگی میکنم، تأثیر مثبت بگذارم.
بخشیدن و گذشته را رها کردن
به صورت کلی، در بیشتر آدمها یک بیمیلی عمومی به بخشیدن زخمها و دلخوریهای کهنه وجود دارد. بعضیهامان وقت زیادی را با فکر کردن به بدیهایی که در گذشته در حقمان شده یا حتی تلاش برای مقابله به مثل به خاطر زخمها و دلخوریهای کهنه تلف میکنیم.
اما خوب است بدانیم تنها راه مقابله به مثل، بخشش کامل دیگران است، بی آنکه کوچکترین تردیدی به خودمان راه دهیم. اگر دیگران را نبخشیم، رنجشهای کهنه سمّ زندگی خودمان میشوند. درد زخم اولیه را در خود زنده نگه میداریم و طبیعتاً رنجش ناشی از آن، آرامش درونمان را بر هم میزند و روابطمان را به خطر میاندازد.
در بخشش دیگران، ما نه در حق دیگران که در حق خودمان لطف میکنیم. با بخشش بیشتر، از افکار و احساساتی که سرطان زندگیمان بودهاند، رها میشویم. با این کار از حق یا داراییمان نمیگذریم؛ در عوض، خودمان را از بار سنگینی که هیچکس نباید با خود حمل کند، از دوشمان برمیداریم. مهملاتی را که در زندگی هیچ نیازی بهشان نداریم، دور میاندازیم.
وقتی دیگران را میبخشیم، خودمان هم بخشیده میشویم. همانطور که در دعای پایانی جلسات بیان میکنیم: «گناهان ما را به ما ببخشایید، که ما نیز آنها را که در حقمان گناه کردهاند، بخشیدهایم.»
من امروز دیگر آسیبها و زخمهای کهنهام را مرور نمیکنم. روزم را با این آگاهی میگذرانم که خدا به همان اندازهای که ببخشم، مرا میبخشد.
(ترجمه از کتاب Walk In Dry Places)
دعای سَنت فرانسیس آسیسی
دعای قدم یازدهم
ای خالق مهربان
مرا وسیله صلح وآشتی خود قرارده
تا آنجا كه نفرت است، حامل عشق
جایی كه خطاكاری و بدی است، حامل گذشت
جایی كه نفاق است، حامل یكرنگی
جایی كه نادرستی است، حامل درستی
جایی كه شك است، حامل یقین
جایی كه ناامیدی است، حامل امید
جایی كه تاریكی است، حامل نور
جایی كه غم است،حامل شادی باشم
پروردگارا كمكم كن كه به جای تسلی خواهی،
تسلی دهم و به جای درك شدن، درك كنم
زیرا كه پیدا كردن در گرو گم شدن است
با بخشش دیگران خود بخشوده میشویم،
و در مرگ حیات جاودان پیدا میكنیم.