احساسات حقیقت ندارند/۳ آذر
در برخی شرایط ما به بهانه اعصاب خراب، خشم، نگرانی، افسردگی، حسادت یا … مست میکردیم. اما حتی در این شکل مشروبخوری هم باید بپذیریم که چنین توجیهی برای میخوارگی کافی نیست، زیرا تجربه به ما نشان داده بود که چه نتیجهای را باید در پی آن انتظار داشت. حالا میبینیم که وقتی به جای مصرف تصادفی، با قصد قبلی مشروب میخوردیم، واقعاً به عواقب آن فکر نمیکردیم.
(کتاب الکلیهای گمنام، مطالبی بیشتر در مورد الکلیسم، ص۳۷)
نقل قول از کتاب ساعت به ساعت
هیچ نقشهای برای رسیدن به بهبودی وجود ندارد، صرفاً یک سری قدم است که باید برای رهایی از اعتیاد فعال برداشت. همین حالا کتابت را بردار و سه قدم ابتدایی را بخوان. اینها ابزاری است که برای بهبودی نیاز داری.
من نمیتوانم. خدا میتواند. به گمانم باید بسپارمش به خدا.
خشم و سرزنش
امروز احساس خشم و سرزنش را در خودم میپذیرم، بی آنکه خودم را اذیت کنم. احساسات حقیقت ندارند؛ فقط ما را نسبت به آنچه درونمان میگذرد، آگاه میکنند. وقتی من دائماً خودم را بابت احساساتم قضاوت میکنم، احساسات پیچیدهام را پیچیدهتر میکنم و ماندگاریشان را بیشتر. هیچ احساسی به ذات ایرادی ندارد، پس اگر آدم عصبانی شود و احساس کند که دارد از کوره درمیرود، چه؟ اگر این احساسات را بپذیرم، ازشان رد میشوم. اما اگر با آنها مبارزه کنم، در درونم میمانند و هیچجوره بیرون نمیروند. قضاوت خود به هیچکس، به ویژه به خودم هیچ کمکی نمیکند. احساسات ترسناک صرفاً احساسات ترسناکاند. لازم نیست به آنها واکنش اضافی نشان دهم.
نباید اجازه دهم احساساتم من را به هر سویی که میخواهند، ببرند.
(دکتر تیان دیتون)
◊ ◊ ◊
اگر کسی از شما بد گفت، جوری زندگی کنید که کسی آن را باور نکند.
(ترجمه از کتاب Walk Softly and Carry a Big Book)
امروز من خشم و نفرت را از راه سالم بروز میدهم تا ازشان رها شوم. امروز من خودم را از تمام خشم و نفرتی که درونم هست، خالی میکنم تا عشق به قلبم راه پیدا کند.
(نقل قول از کتاب Time for Joy)