
پذیرش روزانه/۶ اسفند
بیشتر سالهای زندگیم صرف انگشت گذاشتن روی اشتباهات دیگران شد. این فریبندهترین و گمراهترین نوع خودارضایی است که با ما اجازه میدهد از اشتباهات خود با خیال راحت غافل بمانیم. خیلی اوقات شده است که دیگران این عبارت را از ما شنیدهاند: «اگر او اشتباه نکرده بود، حال من خوب بود.» ¹
مشکل اساسی اولیه ما آن است که شرایط کنونی خود را همانگونه که هست بپذیریم و خود و آدمهای اطرافمان را همانگونه که هستند قبول کنیم. باید به نوعی فروتنی واقع گرایانه که بدون آن هیچ پیشرفت حقیقی حتی شروع هم نخواهد شد، دست یابیم. دوباره و دوباره نیاز پیدا خواهیم کرد به همان نقطه ناهموار آغاز عزیمت برگردیم. این تمرینی برای پذیرش است که ما میتوانیم در هر روز زندگی خود به طور مفیدی آن را تمرین کنیم.
تنها در صورتی که اجازه ندهیم که دستآویزهای غیر واقعی برای احساس بیتفاوتی و شکست، مانع این بررسیهای واقع گرایانه از حقایق زندگی بشوند، آنگاه این تراز گرفتنها میتواند زیربنای مطمئنی برای افزایش سلامت عاطفی و در نتیجه رشد معنوی باشد².
(از دیدگاه بیل، صفحه ۵۱)
تا زمانی که نتوانم اعتیاد به الکل خود را بپذیرم، نمیتوانم هوشیار بمانم. تا زمانی که نتوانم زندگی را کاملاً آن طوری که هست، قبول کنم ، نمیتوانم شاد و راضی باشم.
(کتاب الکلیهای گمنام، زبان اصلی، صفحه ۴۱۷)
↔ ↔
برای من، سنگ بنای آزادی و رهایی از ترس، ایمان و اعتقاد به خداوند بود.
ایمانی که علیرغم همهی جلوهها و مظاهر دنیویِ مخالف آن، باعث شد که من به این باور برسم که در جهانی معنادار زندگی میکنم. برای من این به معنی اعتقاد به خالقی است که قدرت، عدالت وعشق مطلق است. خدایی که برای من مقصودی در نظر گرفته، و معنا و مفهوم و سرنوشتی در جهت رشد قائل شده است.
قبل از آمدنِ ایمان، من مثل یک غریبه در کیهان زندگی کرده بودم. جهانی که غالباً بیرحم و متخاصم به نظر میرسید. در چنین جایی هیچگونه امنیتِ درونی برای من نمیتوانست وجود داشته باشد.
(بیل دابلیو)
پانویسها
۱ نامه ۱۹۶۶
۲ مجله گریپواین، مارچ ۱۹۶۲