غلبه بر ترس

غلبه بر ترس/۱۱ اسفند

شهامت یافتن

ترس، یک احساس انسانی جهانی است که در هر یک ما به شکلی متفاوت نمود پیدا می‌کند. چترباز شجاع شاید از سخنرانی در انظار عمومی بترسد و سخنور برجسته از پریدن از ارتفاع. یک الکلی هم شاید برای مقابله با احساسات ناشی از ترس مشروب می‌خورد. کسی که در مرحله بهبودی است و هیچ مواد مخدری هم مصرف نمی‌کند، باید با استفاده از ابزار و راهکارهای برنامه با ترس مواجه شود. راه هوشیارانه برای مقابلع با ترس، پذیرش این است که انسان ترس‌هایی دارد و می‌تواند آنها را با راهنما یا یک آدم فهمیده دیگر به اشتراک بگذارد یا از قدرت برترش کمک بخواهد که یا با ترس زندگی کند یا آن را از میان بردارد. 

وقتی ما تجربه‌های ترس‌محورمان را با دیگران به اشتراک می‌گذاریم، داستان‌های جورواجوری می‌شنویم. یکی شاید بگوید که با دعا ترسش کاملاً از بین رفته است. اما شخص دیگری که به نظر می‌رسد با همان میزان خلوص دست به دعا برده، همچنان گاهی با ترس‌هایی مواجه ‌شود. ما نمی‌توانیم بگوییم برنامه چطور به تک‌تک افراد کمک می‌کند که با ترس‌شان کنار بیایند، اما این را به اطمینان می‌توانیم بگوییم که برای همه کارساز خواهد بود. در واقع ما با ادامه مسیر هوشیاری و پذیرش مسئولیت‌هایمان در تمام موقعیت‌های تهدیدآمیز زندگی موفق شده‌ایم که با ترس مواجه شویم. 

من اجازه نخواهم داد که ترس، امروزِ مرا از خوبی‌ها دور نگه دارد. قدرت برتر من در هر موقعیت سخت یا تهدیدآمیزی هوایم را خواهد داشت.

(از کتاب Walk In Dry Places)

بازتاب امروز

وقتی وارد فرآیند بهبودی شدم، بالاخره یک سری آدم را دیدم که وقتی از ترس‌هایم می‌گفتم، دقیقاً می‌فهمیدند چه می‌گویم. هر آنچه بر من گذشته بود، بر آنها هم گذشته بود؛ درکم می‌کردند. از آن موقع فهمیده‌ام بسیاری از ترس‌هایم نتیجه فرافکنی بوده است. مثلاً طبیعی است این ترس جزئی «بی‌اهمیت» را داشته باشم که محبوبم روزی ترکم کند. اما اگر این ترس بیاید و به امروز و همین رابطه‌‌‌ حقیقی‌ام با آدمی که می‌ترسم ترکم کند، اولویت پیدا کند، آن‌وقت به دردسر افتاده‌ام. مسئولیت من در قبال خودم این است: نباید از چیزهایی که وجود ندارد، بترسم. آیا دارم از یک آدم ترسو به یک آدم شجاع تبدیل می‌شوم؟

(از کتاب A Day at a Time)

ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد