
تغییر شخصیت/۲۵ مرداد
اغلب درباره .A.A گفته میشود که ما فقط به مسئله الکلیسم میپردازیم. این تعبیر درست نیست. ما برای زنده ماندن ناچاریم بر مشروبخواری خود غلبه کنیم. اما هر کس که بهواسطه داشتن ارتباط مستقیم با شخصیت الکلیها آشنا باشد میداند که یک الکلی واقعی بدون آن که دستخوش تحول ژرف شخصیتی شود هرگز قادر به ترک دائم مشروبخواری نخواهد بود¹.
گمان ما بر این بود که این شرایط و مسائل زندگی است که ما را به مشروبخواری سوق میدهد. زمانی که تلاشمان برای بهبود شرایط و کسب رضایت کامل در زندگی با شکست مواجه شد، مشروبخواری ما نیز از کنترلمان خارج شد و الکلی شدیم. هرگز به ذهنمان هم خطور نکرد که برای مواجهه با مسائل زندگی – حال هر چه که باشند – لازم است خودمان را تغییر دهیم².
(کتاب از دیدگاه بیل، ص۸)
رنجش و کینه روی دیگر گناه است
در مواجهه با گذشته و دوستیهای از دست رفته گاهی ما از موضع دفاعی برای توجیه و تبرئه خود بر نقایص و اشکالات طرف مقابل انگشت گذاشته و با بزرگ کردن اشتباهات آنها، رفتار ناخوشایند خود را به طور کامل به دست فراموشی میسپاریم. احساس خوشنودی حاصل از این برخورد بسیار سطحی است و دوامی ندارد. در ارزیابی اشتباهات گذشته باید به خاطر داشته باشیم افرادی که در پیرامون ما به نحوی با ما در ارتباط هستند نیز ممکن است بهدرجات مختلف از نظر شخصیتی دچار مشکل و ناهنجاری باشند. آیا من دیگران را به خاطر رفتار ناخوشایندشان با خویش بخشیدهام؟
خداوندا، مرا یاری کن تا با گذشت و بردباری، بدون توجه به کاستیهای دیگران روابط خود را بر اساس نکات مثبت و مشترک با دیگران بنیاد نهم.
آیا من تشخیص دادهام که تمرکز بیش از اندازه بر نواقص شخصیتی و رفتاری دیگران بهانهای برای فراموش کردن اشکالات من بوده است؟ آیا من درک کردهام که رنجش و کینه ناشی از رفتار غیر دوستانه اطرافیان خطرناکترین عاملی است که بهبودی مرا تهدید میکند؟ آیا من پی بردهام که نیاز به تغییر و تکیه بر دوستی و محبت جهت گسترش ارتباطات باید از من آغاز گردد؟
(ترجمه از کتاب A Day at a Time)
پانوشت:
(۱)- نامه ۱۹۴۰
(۲)- دوازده و دوازده، ص۴۷
◊ ◊ ◊
امروز، انتخاب با من است
«… ما دائماً متوجه این موضوع میشویم که زمانی در گذشته تصمیمهایی را بر اساس نفسمان گرفتهایم که بعدها ما در موقعیت آسیبپذیر قرار داده است.»
(کتاب الکلیهای گمنام)
از کتاب Twenty-Four Hours A Day
با تشخیص و پذیرش نقش خودم در مسیر و شکل زندگی امروزم، تغییر عمدهای در نگاهم اتفاق افتاد. همان زمان بود که برنامه ایای تازه روی من اثر کرد. در گذشته، من همیشه دیگران، یا خدا یا دیگران، را به خاطر شرایطم سرزنش میکردم. هیچوقت احساس نمیکردم که خودم هم در تغییر زندگیام نقش و اختیاری دارم. تصمیماتم همه بر اساس ترس، غرور یا نفس برترم بود. در نتیجه، آن تصمیمات مرا به مسیر خودویرانگری کشاند.
امروز، من سعی میکنم اجازه دهم خدایم مرا در جاده عقلانیت هدایت کند. من مسئول عملی– یا بیعملی– و تمام عواقب احتمالیاش هستم.
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد