
سپاسگزاری از نعمتهای زندگی/۲ شهریور
از آن جایی که اعتیاد به الکل و روابط تیره با افراد دیگر، بزرگترین عامل گرفتاری ما میباشند، هیچ بررسی دیگری نمیتواند نتایج پربارتری را عایدمان سازد. با تفکری اندیشمندانه و آرام در مورد روابط شخصی، میتوانیم بینشمان را عمیقتر کنیم و از آن نواقصی که ظاهراً وجود داشتند، میتوانیم فراتر رفته و به آنهایی که اساسی بودند و سبب میشدند تا الگویی برای زیست ما شوند، واقف شویم.
(کتاب دوازده و دوازده، ص۸۴)
هنگامی که احساس میکنیم در یک بازی ورق، سرنوشت به ما دست بازندهای داده است که همان وابستگی به مواد مخدر یا الکل باشد، به یاد میآوریم که بسیاری از افراد مبتلا به بیماریهای جدیتری مانند ام اس، سرطان، دیابت، یا بیماریهای قلبی هستند. بسیاری از بیماریها وجود دارد که مردم برای یک عمر تحمل میکنند.
ما خود را در برابر اعمالی که انجام دادهایم مسئول میدانیم و در عین حال خطاهایی که از جانب دیگران به ما روا شده، مورد بخشش قرار میدهیم.
وقتی که من نسبت به خودم احساس ترحم میکنم، به یاد میآورم باید از نعمتهای زندگی سپاسگزاری کنم. یکی از بیمارىهاى خطرناک، «عادىشدنِ نعمت» است: این که نعمتهاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس شکرگزارى در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده است. هر روز در کمال سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى نگران و ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى!
من سعی نخواهم کرد به تنهایی برنامه بهبودی را دنبال کنم. افسردگی و نگرانی، بیماریهای انزوا هستند. آنها باعث میشوند پسروی و عقبنشینی کنیم و در انزوا قرار بگیریم. من اگر لازم باشد از دیگران تقاضای کمک میکنم. من از مهربانی دیگران استقبال میکنم. بیماری من قدرتمند، پیشرونده، فراگیر و تنومند است ولی من مجبور نیستم به تنهایی با آن مبارزه کنم. در برنامه بهبودی من از همدردانم کمک میگیرم.
به عنوان یک معتاد، خودفریبی بر تمام افکار و اعمال من سایه انداخته بود. اکنون که داخل برنامه بهبودی هستم نیاز به خودفریبی از بین رفته و من به تذکر دوستان برنامه گوش میکنم. من درک کردهٰام که برای ارزیابی خود علاوه بر خداوند به کمک دوستان در گروه بهبودی نیز نیازمندم.