
آیا دوره جنگیدنم به سر آمده؟/۱۲ آذر
امروز من دیگر کمتر خودمحورم. جهان دیگر حول محور من نمیچرخد. در گذشته من فقط به خودم، نیازها و آرزوهایم، خوشیام، راه و روش زندگیام اهمیت میدادم و بقیه دنیا برایم مهم نبود. آنچه برای من اتفاق میافتاد، از هر چیزی در این دنیا مهمتر بود. من خودخواهانه در پی خوشی و خوشحالی خودم بودم و به همین خاطر بیشتر اوقات ناراحت بودم. حالا میدانم آدم تنها خوشی خودش را بخواهد، به خوشحالی واقعی نمیرسد. این دائم به خود فکر کردن، من را از بهترین لحظات زندگی محروم کرده بود. ایای به من یاد داد که به دیگری بیشتر از خودم اهمیت بدهم. آیا حالا خودمحوریام کم شده؟
(ترجمه از کتاب Twenty-Four Hours A Day)
همین که بیماریمان، شرایطمان و آنچه را که باید برای بهبودی انجام دهیم، میپذیریم، کمکم متوجه میشویم که شاید بر این موقعیتها کنترل نداشته باشیم اما بر واکنش خودمان نسبت به آنها کنترل داریم. بیل دابلیو، یکی از پایهگذاران برنامههای دوازده قدمی میگوید: «ما نه فرار میکنیم، نه میجنگیم. ما فقط میپذیریم و بعد رها میشویم.»
آیا دوره جنگیدنم به سر آمده؟
ما باید در جهت غلبه بر نفس خویش و تمایلات خودخواهانه و خودمحوریهایمان حرکت کنیم. این مهم هرگز به طور تمام و کمال تحقق نمییابد. ما هرگز نمیتوانیم به طور کامل به از خود گذشتگی برسیم ولی میتوانیم به این درک نائل شویم که ما مرکز جهان هستی نیستیم و همه چیز حول محور ما نمیچرخد.
امروز به این خواهم اندیشید که من تنها مانند یک سلول از شبکه گسترده سلولی بدن یک انسان هستم. من میتوانم برای تسلط بر نفس خویش تلاش کنم و هر روز به دنبال کسب پیروزی بیشتری در این مسیر باشم.
«کسی که بر نفس خویش چیره شود برتر از آن کسی است که بر یک کشور تسلط یابد.»
دعا میکنم باشد که برای غلبه بر خودخواهی و خودمحوری خویش بکوشم. دعا میکنم باشد که چشم انداز صحیحی از موقعیت خویش را در جهان هستی بیابم.