
قلبی قدرشناس/۱۶ خرداد
با جدیت سعی کردهام به این حقیقت درستیابم که خودپسندی هیچگاه در قلبی مالامال و قدردان جایی ندارد و وقتی دل ما لبریز از سپاسگزاری است، آنگاه تنها برای لطیفترین احساسات شناخته شده بشری یعنی عشق میتپد.
(کتاب از دیدگاه بیل، صفحه ۴۴/مجله گریپ واین، ۱۹۶۲)
راهنمای من بهام گفت که باید یک الکلی شکرگزار باشم و همیشه «یک نگرش شکرگزارانه» داشته باشم. آن شکرگزاری جوهره فروتنی بود، آن فروتنی جوهره گمنامی و آن «گمنامی شالوده معنوی تمام سنتهای ما، که همواره به یادمان میآورد اصول را بر شخصیتها ترجیج دهیم.» با این راهنمایی او، من هر روز را با سجده آغاز میکنم و خدا را برای سه چیز شکر میگویم: اینکه زندهام، هوشیارم و عضوی از انجمن الکلیهای گمنام هستم. بعد سعی میکنم «رویکرد شکرگزارانه» را زندگی کنم. از یک بیستوچهار ساعت دیگر از زندگی، به شیوه ایای تماماً لذت ببرم. ایای فقط جایی نیست که من به آن پیوستم؛ تمام زندگی من است.
اندیشه امروز
وقتی قدم به اولین جلسه ایای گذاشتیم، سرمان را بالا گرفتیم و به دیوار انتهای اتاق نگاه کردیم و تابلویی را دیدیم که روی آن نوشته شده بود: «اگر به لطف و برکت الهی نبود…». همان موقع بود که فهمیدیم برای هوشیار شدن و غلبه بر بیماری روحمان باید خواهان لطف و برکت الهی شویم. سخنان دیگران را میشنیدیم که میگفتند چطور یاد گرفتند به قدرتی برتر از خودشان تکیه کنند. حرفشان با منطقمان جور درآمد و تصمیم گرفتیم ما هم همان کنیم. آیا من به لطف و برکت الهی برای هوشیاری تکیه میکنم؟
مراقبه امروز
عشق، لذت، شادی، وقت و غذایتان را تقسیم کنید. با دست و قلبی آزاد و خوش، آزادانه نثار کنید. هر کاری میتوانید برای دیگران انجام دهید و ببینید که چگونه برکتهای بیشمار نصیبتان خواهد شد. تقسیم کردن، دیگران را جذب شما میکند. هر آنکه را فرستاده خداست، با آغوش باز در بربگیرید و شاهانه از آنها استقبال کنید. شاید هرگز نتیجه تقسیم کردنهایتان را نبینید. امروز شاید نیازتان نباشد، اما فردا نتیجه تقسیم کردنهای امروزتان را میبینید.
نیایش امروز
دعا میکنم طوری باشم که هر مهمانی بخواهد دوباره پیشم بازگردد. دعا میکنم هرگز باعث نشوم کسی احساس کند مطرود یا نخواستنی است.
(از کتاب Twenty-Four Hours A Day)