ابراز احساسات

ابراز احساسات/۳ تیر

یک آگاهی روحانی

آیا بهبودی تمامی آن چیزی است که ما از آگاهی روحانی انتظار داریم؟ خیر، بهبودی آغاز راه است و اولین موهبتی است که از نخستین آگاهی حاصل می‌شود.

با ادامه‌ی این آگاهی به موهبت‌های بیشتری دست می‌یابیم و اگر این روند همین‌طور ادامه پیدا کند کم کم زندگی بیهوده‌ی سابق را ترک کرده و به زندگی جدید روی می‌آوریم چون این زندگی جدید تحت هر شرایطی کارساز است.

بیل دابلیو، گریپ واین، دسامبر ۱۹۵۷

(گزیده‌هایی از کتاب “به این باور رسیدیم”، انجمن الکلی‌های گمنام)


در انجمن‌ الکلی های گمنام، دو گروه افراد وجود دارند: کسانی که به موفقیت می‌رسند و کسانی که با شکست مواجه می‌شوند.  (دکتر باب اس)

به ندرت کسی را دیده‌ایم که راه ما را کاملا پیروی کند و شکست بخورد. کسانی که بهبود پبدا نمی‌کنند آنهایی هستند که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند خود را کاملا به این برنامه ساده  واگذار کنند. (کتاب الکلی های گمنام، ص۵۸)

امید در برنامه بهبودی

امید به معنای ایمان داشتن به نیروی برتر، حتی در زمان‌های دشوار است. امید به این معناست که ما می‌دانیم: “این نیز بگذرد”. هیچ حالی دائمی نیست. امید به این معناست که ما می‌دانیم هر چقدر هم که بترسیم، خدا همواره با ماست و دیگر تنها نیستیم. امید به این معناست که زمان همیشه در کنار ماست. ما فهمیدیم امید در کنار گذاشتن کنترل است. امید به این معناست که از ابتدا هیچ کنترلی بر زندگی نداشتیم. امید معادل ایمان به خودمان است، و همان چیزی است که برنامه ما بر اساس آن استوار است.

امید در برنامه بهبودی الکلی‌های گمنام یکی از اصول بنیادین و کلیدی است. این برنامه مبتنی بر اصول دوازده‌گانه است که شامل پذیرش، ایمان و اقدام می‌شود. امید در برنامه بهبودی به عنوان یک نیروی محرک به افراد کمک می‌کند تا با اعتماد به نفس به سوی رهایی از اعتیاد و زندگی بهتر حرکت کنند. در برنامه AA، امید از طریق تجربه‌های بهبودی دیگر اعضا، حمایت‌های گروهی، و تغییرات مثبت در زندگی به دست می‌آید. این امید به افراد نشان می‌دهد که بهبودی ممکن است و اعضا می‌توانند زندگی بهتری داشته باشند.

ابراز احساسات

گریه کردن حس خوبی داره. (سوزان سیگنت)

به ما از بچگی یاد داده‌اند که ابراز احساسات مانند گریه، ناراحتی، یا خوشحالی به طور مستقیم، نادرست است. به جای آن، به ما آموخته‌اند که باید آرام و مودبانه صحبت کنیم و همیشه ساکت باشیم.

ولی وقتی که احساسات ما بی‌حرکت می‌مانند، چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر آنها بیان نشوند، در بدن مان محبوس می‌شوند. احساسات محبوس مانند پرندگان در قفس یا خرگوش در تله هستند؛ سعی می‌کنند به هر طریقی ممکن از آنجا خارج شوند. آنها سرمان را به سرازیر می‌آورند و برای خودمان سردرد درست می‌کنند. ممکن است روی بدن ما خراش بزنند و ما را آزار دهند.

ما باید آنها را رها کنیم. باید اجازه دهیم که احساسات بیان شوند. وقتی ما می‌خندیم یا گریه می‌کنیم، بدنمان شاد می‌شود و احساساتمان به راحتی به سرخوشی می‌رسند.

آیا من نشانه‌های فیزیکی احساساتم را نادیده می‌گیرم؟

(ترجمه از کتاب Today’s Gift)

چرا در زمان مستی گریه می‌کنیم؟

اهمیت خنده در بهبودی از اعتیاد

Alcoholics Anonymous