
من صلح درونی را به خود هدیه میدهم/۱۱ فروردین
اقدامات بیشتر و بیشتری در پیش است. «ایمان بدون عمل، ایمانی مرده است.»… تنها هدف ما کمک است.
(کتاب الکلیهای گمنام، صفحه ۸۸ و ۸۹)
مشارکت
من از اهمیت و ضرورت خدمت کردن در فرایند بهبودی آگاهم، اما گاهی از خودم میپرسم: «واقعاً چه کار میتوانم بکنم؟» پاسخ ساده است؛ باید با هر کاری که امروز میتوانم انجام دهم، آغاز کنم. اطرافم را نگاه میکنم تا ببینم کجا نیاز به کمک است. آیا صندلیها مرتباند؟ آیا این دستهای من قادر به جابجایی صندلیها نیستند؟ ناگهان میبینم میتوانم مفید واقع شوم.
شاید بهترین سخنران، بدترین قهوه دنیا را درست کند؛ شاید آنکه با تازهواردان خوب است، خواندن نداند؛ شاید آنکه تمیز و مرتب است، حسابدار خوبی نباشد- با این حال، وجود همه این آدمها و وظیفهها در یک گروه فعال، ضروری است. معجزه خدمت این است: وقتی داشتهام را به کار میگیرم، میفهمم ظرفیت من خیلی بیشتر از آنچه است که خود میپندارم.
اندیشه امروز
الکلیهایی که در بنبست زندگی میکنند، نمیخواهند با خودشان یا دیگران واقعاً صادق باشند. اینها از زندگی فرار میکنند و نمیخواهند با زندگی واقعی مواجه شوند. نفرتهایشان را کنار نمیگذارند. زیادی حساساند و خیلی راحت آسیب میبینند. دست از خودخواهی برنمیدارند. هنوز همه چیز را برای خودشان میخواهند. و هیچیک از تجربههای وحشتناکی که با الکل داشتهاند، باعث نمیشود آن را کنار بگذارند، باز هم مینوشند و مینوشند. تنها یک راه برای خروج از این بنبست زندگی وجود دارد و آن تغییر طرز فکر است. آیا من طرز فکرم را عوض کردهام؟
(از کتاب Twenty-Four Hours A Day)
صلح درونی
درون من آرامشی است که هر روز میتوانم به آن متصل شوم. امروز به خودم یادآوری میکنم که لحظاتی را بگذارم فقط برای تمرکز بر خودم. نفس خواهم کشید. خواهم نشست. و روزم را با آن احساس زیبای صلح و آرامش درونی آغاز خواهم کرد. هیچچیز مهمتر از آرامش من نیست. امروز، به بیشمار راهی که در زندگی مرا از تعادل خودم خارج کرده، میاندیشم. وقتی احساس میکنم دارم آرامشم را از دست میدهم، لحظهای درنگ میکنم تا بر خودم متمرکز شوم، تا نفس بکشم و به آن بخش از وجودم که جاودانی و تغییرناپذیر است، وصل شوم. به خودم یادآوری میکنم که وقتی جسم، ذهن و روحم آرام باشد، با آدمها، مکانها و اتفاقها، متفاوت برخورد خواهم کرد. من همینجا هستم. روحم هم همینجاست. آرامشم توی مشتم است. من مسئولم که درک عمیقتری از زندگی داشته باشم. به نفس الهی و انرژی الهی همیشهحاضر وصل میشوم.
من صلح درونی را به خود هدیه میدهم.
(دکتر تیان دیتون)