
فروتنی مساوی حقارت نیست/۱۰ فروردین
خودآگاهی
با چند استثنا اندک، تمام الکلیها در نهایت با حقارت و شکست روبهرو میشوند. این اتفاق بهخصوص در جهانی که بُردن و از تأیید و تحسین دیگران برخوردار بودن ارزش والایی دارد، دردناک است. ما با این شکستها احساس حقارت میکنیم. هیچکس دوست ندارد حقیر باشد، که نسبت به دیگران کمتر به نظر بیاید.
اما این تحقیرها سازنده خواهند بود اگر ما را به سمت تواضع سوق دهند. آدمهای واقعاً فروتن تحقیر نمیشوند، چرا که دیگر نیازی به پشتوانه تحسین و تأیید بیرونی ندارند. هر چه وابستگی ما به قدرتها و شخصیت خودمان کمتر میشود، متواضعتر میشویم و میفهمیم که هیچ چیز دست ما نیست؛ که همه چیز در دستان قدرت برتر ماست. با این حال، در فروتنی تناقضی وجود دارد. آدمی که میپذیرد هیچ چیز در کنترل و اختیار او نیست، در این فرایند به قدرتهایی دسترسی پیدا میکند که پیش از این وجود ندارد. حقیقت این است که تواضع اصلاً حقارت یا ضعف نیست، اگرچه حقارت یا ضعف ممکن است ما را به تواضع برساند. تواضع در واقع جادهای است به سوی آن قدرتی که تنها خدا قادر است به ما بدهد.
من از امروز دیگر حواسم هست دست به کارهای احمقانهای که باعث میشود احساس حقارت کنم، نزنم. دیگر سعی نمیکنم دیگران را تحت تأثیر خودم قرار دهم یا تحسین آنها را برانگیزانم.
(از کتاب Walk In Dry Places)
از کمک خواستن نترسید
برنامه ما دو بخش دارد: قدمها و دوستی. هر دو اینها ما را هوشیار نگه میدارند. حتی بدون یکی از اینها، ما نمیتوانیم هوشیار بمانیم. ما باید قدمها را تمرین کنیم. ما به آدمها هم نیاز داریم، به کمک روزانه دوستانمان.
بهبودی اصلاً یعنی رابطه. ما دوستان جدید پیدا میکنیم. مشارکت میکنیم. نثار میکنیم. دریافت میکنیم. در زمان نیاز، شاید دوست نداشته باشیم از دوستان جدیدمان کمک بخواهیم. شاید نخواهیم «باری روی دوششان شویم.»
«شاید از کمک خواستن بترسیم». خب بیایید نترسید. تماس بگیرید. از دوست جدیدتان بخواهید که با شما وقت بگذراند. این حق شماست و شما به آن نیاز دارید؛ آنها هم همینطور؛ آنها هم نیاز دارند.
نیایش امروز: قدرت برتر کمکم کن بتوانم از دوستانم کمک بگیرم، تو گویی که زندگیام به کمک آنها بسته است.
فعالیت امروز: امروز یا دو نفر از بچههای برنامه را میبینم یا با آنها تلفنی حرف میزنم و آنها را از حال خودم باخبر میکنم.
(از کتاب Keep it Simple)
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد