
خودمشغولی/۲۲ اسفند
اگر نمیتوانید از صحبت کردن در مورد خودتان دست بکشید و به طور مداوم درباره شکل ظاهری خود وسواس نشان میدهید ، یعنی شما تمایلات خودشیفتگی دارید. گفته میشود خودمحوری و خودخواهی یکی از ویژگیهای افرادی است که اعتیاد دارند.
بسیاری از معتادان فکر میکنند که احساسات، خواستهها و نیازهای آن ها برای همه از بالاترین اهمیت برخوردار است. آنها برای مدتی طولانی، رفتار خودجویانه را در پیش گرفته و معتقد هستند تنها راه زندگی همین است.
ریشه تمام نواقص اخلاقی از سه واکنش سرچشمه میگیرند: رنجش، عصبانیت و ترس که به آن ها مثلث خود مشغولی میگویند. رنجش واکنش ما در برابر گذشتهمان است. از این طریق ما دوباره به گذشته باز میگردیم و در آن زندگی میکنیم. خشم روش رویارویی ما با زمان حال و واکنشی به منظور انکار واقعیت است. ترس احساسیست که وقتی ما به آیندهمان فکر میکنیم دچار آن میشویم و به بیان دیگر واکنش ما در مقابل ناشناختهها و احساس نگرانی از به وقوع نپیوستن رویاهایمان است.
این واکنشها در مقابل آدمها و مکانها و وقایع گذشته و حال و آینده زمانی ظاهر میشود که انتظارات ما از آنها برآورده نشود.
برای ما فقط یک راه وجود دارد؛ ما باید مثلث خود مشغولی را متلاشی کنیم. ما باید یا رشد کنیم و یا خواهیم مرد. ما میتوانیم از خودمشغولی رهایی پیدا کنیم و پذیرش را جایگزین رنجش، عشق و محبت را جایگزین خشم و ایمان را جایگزین ترس کنیم.
خود مشغولی، سر منشاء عدم سلامت عقل ما است. این خودمحوری صرفاً بدین دلیل که مصرف مواد را قطع میکنیم، متوقف نمیشود. رهایی از خودمشغولی را میتوان از طریق تمرکز بر نیازهای دیگران و تمرکز کمتر بر خود به دست آورد. وقتی دیگران مشکل دارند، میتوانیم به آنها کمک کنیم. وقتی تازه واردها برای رفتن به جلسات به وسیله نیاز دارند، میتوانیم آنها را سوار اتومبیل خود کنیم. وقتی دوستان تنها هستند، میتوانیم وقت خود را با آنها بگذرانیم. وقتی احساس بی توجهی یا کمبود عشق میکنیم، میتوانیم عشق و توجه مورد نیاز خود را به افراد دیگر ابراز کنیم. در ازای بخشش، پاداش بیشتری دریافت میکنیم و این وعدهای است که میتوانیم به آن اعتماد کنیم.
فقط برای امروز: دنیا را با دیگران قسمت میکنم و میدانم که آنها نیز به اندازه من مهم هستند. از طریق بخشش، روح خود را تقویت میکنم.
(کتاب فقط برای امروز، انجمن معتادان گمنام)
دست از سر خودت بردار. (جنی جناچِک)
ما اغلب خودمان را اذیت میکنیم. به خودمان سرکوفت میزنیم. اما در [فرایند] بهبودی نباید این کار را بکنیم.
در واقع، این کار در تضاد با برنامه ماست. برنامه ما بر پایه توجه و مراقبت عاشقانه است. ما زندگیمان را تسلیم قدرت برتر دلسوز و مهربانی کردهایم که تمام جوابها را در مشتش دارد. بهمان میگویند آسان بگیر. و ما عقبنشینی میکنیم. به عنوان معتادان در حال بهبودی، ما یاد میگیریم قضاوت نکنیم. در عوض، یاد میگیریم با خودمان مهربان باشیم. وظیفه ما سر از کار دنیا درآوردن نیست، که عشق افزودن به جهان است. پس بیایید از خودمان شروع کنیم.
نیایش امروز: قدرت برتر، جلو قضاوت کردنم را بگیر. کمکم کن بفهمم تو برای من چه میخواهی. کمکم کن قدم دوم و سوم را تمرین کنم.
فعالیت امروز: امروز من دست از سر خودم برمیدارم. به خاطر خواهم سپرد که آزار و اذیت خودم در واقع شکل دیگری از کنترل کردن است.
(ترجمه از کتاب Keep It Simple)