هشیار به مدت سی سال
تاریخچه انجمن الکلیهای گمنام
انجمن الکلیهای گمنام در سال ۱۹۳۵ تأسیس شد و جلسات AA به تدریج در شهرهای مختلف ایالات متحده برگزار میشد. اما جلسهای که نقطه عطف مهمی در تاریخ این انجمن محسوب میشود، در سال ۱۹۳۸ در نیویورک شکل گرفت. در این جلسه، بیل ویلسون به همراه چندین فرد الکلی دیگر در آپارتمان خود در نیویورک گرد هم آمدند. آنها تجربیات و چالشهای خود در مواجهه با بیماری الکلیسم را به اشتراک گذاشتند و به تدریج سیستمی حمایتی و مؤثر برای کمک به یکدیگر ایجاد کردند. این جلسات به سرعت رشد کرد و نه تنها در آمریکا، بلکه در سراسر جهان محبوب شد.
در همین دوره، اولین کتاب راهنمای AA با عنوان «الکلیهای گمنام» منتشر شد که اصول و فلسفه این جنبش را تبیین میکرد و به گسترش بیشتر آن کمک کرد. در این مقاله، که از کتاب «بیداری روحانی» (Spiritual Awakening) ترجمه شده است، یکی از اعضای اولیه انجمن خاطرات خود را در مورد اولین جلسه الکلیهای نیویورک بازگو میکند.
مقدمه
ماه می۱۹۶۸
با اشاره به «دوران معیوب»¹، داستان من در کتاب بزرگ الکلیهای گمنام؛ ژانویه سال ۱۹۳۸ بود که وارد انجمن AA در نیویورک شدم. آن زمان الکلیهای گمنام تازه داشت از گروه آکسفورد جدا میشد. اولین جلسه الکلیهای نیویورک یک روز در هفته در منزل بیل دابلیو در بروکلین با شرکت ۶ یا ۸ عضو مرد که تنها ۳ نفر از آنها هوشیاری بیش از یک سال داشتند تشکیل میشد. بیل، هنک و فیتز. طی این چهار سال فعالیت گروه آکسفورد نیویورک، این تنها دستاورد برنامه بهبودی ترک الکل بود.
اولین جلسه الکلیهای نیویورک
در جلسات ابتدایی که در منزل بیل ویلسون برگزار میشد، هیچ دستورالعمل یا چارچوب مکتوبی وجود نداشت؛ تنها نصایح و اصولی از جنبش آکسفورد که برای هدایت گروه استفاده میشد. این جلسات تا حد زیادی بر اساس حدس و گمان و بدون راهنمایی مشخص پیش میرفتند. چون بیل ویلسون و دکتر باب تجاربی عمیق و مذهبی از بیداری معنوی داشتند، پیروان آنها نیز در جستجوی تجاربی مشابه بودند. بنابراین، جلسات اولیه AA چه در نیویورک و چه در آکرون، حال و هوایی کاملاً روحانی و مذهبی داشتند. همیشه در جلسات یک انجیل وجود داشت و مفهوم خداوند بر اساس آموزههای انجیل مطرح میشد.
در همین دوره، من که فردی منکر وجود خدا بودم و این را به صراحت ابراز میکردم، وارد این گروه شدم. عقاید شخصی من به شدت با سنتها و مذهب گروه در تضاد بود. من خود را ناخدای کشتی زندگیام میدانستم، اما مشکل اینجا بود که کشتیام خراب و بدون سکان بود. بنابراین، بهطور طبیعی با هرچه به خدا و معنویت مربوط بود، مخالفت میکردم. اما همچنان مصمم بودم هوشیار بمانم و مصرف الکل را ترک کنم.
به دلیل مخالفتهایم با معنویت، به نوعی برای جلسات ابتدایی AA در نیویورک تبدیل به یک معضل شده بودم. در یک مقطع، گروه واقعاً نگران شده بود. در حالی که در جنگ با اعتقادات آنها بودم، موفق شدم ۵ ماه بدون الکل زندگی کنم. از نظر قدمت حضور در برنامه، من نفر چهارم در نیویورک بودم. بعدها فهمیدم که اعضای گروه برای تصمیمگیری درباره من جلسه دعا برگزار کرده بودند: «با جیم چه کنیم!» آنها امیدوار بودند که یا نیویورک را ترک کنم، یا دوباره به الکل پناه ببرم.
“The Vicious Cycle, AA Big Book, p.238”
درباره الکلیسم در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
درمان اعتیاد به الکل یا الکلیسم
پذیرفتم نمیتوان به تنهایی هوشیار باقی ماند
دعای آنها مستجاب شد و در یکی از سفرهایم ناگهان مشروب خوردم. این همان شوک و نقطه پایانی بود که به آن نیاز داشتم. در آن زمان من برای شرکتی که بیل و هنک حامی مالی آن بودند، پولیش اتومبیل به بنکداران میفروختم. کارم رو به رونق بود، اما در بوستون خسته و منزوی شدم و لغزش کردم.
دوستانم در اولین جلسه الکلیهای نیویورک، فشار زیادی آوردند و پس از ۴ روز مستی، مصرف الکل را متوقف کردم و با سختی دوباره به برنامه AA برگشتم. این نخستین بار بود که پذیرفتم هوشیار ماندن به تنهایی ممکن نیست. ذهن بستهام کمی باز شد. دوستانم در اولین جلسات نیویورک کسانی بودند که ایمان داشتند و هوشیار ماندند، در حالی که من بدون ایمان به الکل بازگشتم.
بعد از آن تجربه تلخ، دیگر هرگز به خاطر اعتقادات کسی بحث نکردم. احساس کردم که خداوند در هر کیش و آئینی وجود دارد و مفهوم «خداوند آنگونه که او را درک کردیم» به معنای گستردگی ایمان است. من با عجز به نیویورک بازگشتم و به گروه ملحق شدم. در همین دوران بیل و هنک نگارش کتاب بزرگ الکلیهای گمنام را آغاز کردند. اکنون، پس از سی سال، رشد روحانی من تدریجی و مداوم بوده است و هیچ تمایلی به فارغالتحصیلی از انجمن ندارم. برای حفظ هوشیاریام، همچنان هفتهای دو یا سه جلسه شرکت میکنم.
تجربهی من برای کسانی که منکر وجود خدا هستند و تازه با انجمن آشنا شدهاند در طی این دو سال به ترتیب زیر است:
۱– اولین نیروی برتری که توانمندتر از خودم پیدا کردم «جان بارلی کورن»² بود.
۲– نیروی برترم طی دو سال اول در انجمن الکلیهای گمنام، خود انجمن AA بود.
۳– به تدریج به این باور رسیدم که خدا و خوبی هممعنا هستند و میبایستی آنها را در خود دریابیم.
۴– فهمیدم که میتوانم با دعا و مراقبه برای دریافت پاسخها و راهنماییها با جنبهی بهتر وجودم ارتباط برقرار کنم و بدین ترتیب احساس راحتی و تداوم بدست آورم.
جی . بی، سن دیگو، کالیفرنیا/ ترجمه از کتاب بیداری روحانی (Spiritual Awakenings)/ترجمه: سعید ر
پانویس
1- vicious cycle- AA Big Book
2- جان بارلی کورن یک رمان از جک لندن است. در این کتاب نویسنده برجسته انگلستان درباره زندگی خودش، لذت بردن از نوشیدن مشروب و مبارزه با اعتیاد به الکل پرداخته است. این عنوان در سال 1913 منتشر شد. عنوان برگرفته از آواز مردمی انگلیس “John Barleycorn” است.
مطالب کتاب بیداری معنوی از بین داستانهای مجله انجمن اِی اِی «گریپواین» انتخاب شده است
Spiritual Awakenings, Journeys of the Spirit, from the page of AA’s Grapevine