
هشیار به مدت سی سال
تمایلی ندارم که بخواهم از انجمن AA فارغالتحصیل شوم
ماه می۱۹۶۸
با اشاره به «دوران معیوب»¹، داستان من در کتاب بزرگ الکلیهای گمنام؛ ژانویه سال ۱۹۳۸ بود که وارد انجمن AA در نیویورک شدم. آن زمان الکلیهای گمنام تازه داشت از گروه آکسفورد جدا میشد. اولین جلسه الکلیهای نیویورک یک روز در هفته در منزل بیل دابلیو در بروکلین با شرکت ۶ یا ۸ عضو مرد که تنها ۳ نفر از آنها هوشیاری بیش از یک سال داشتند تشکیل میشد. بیل، هنک و فیتز. طی این چهار سال فعالیت گروه آکسفورد نیویورک، این تنها دستاورد برنامه بهبودی ترک الکل بود.
اولین جلسه الکلیهای نیویورک
در طول جلسات ابتدایی در منزل بیل، جز یک سری امثال و نصایح و ضرورتهای آکسفورد، آرمان یا دستورالعمل نوشته شدهای وجود نداشت که بتوان از آن طریق گروه را هدایت کرد و به نوعی کورکورانه و با حدس و گمان پیش میرفتند. از آنجا که بیل ویلسون و دکتر باب تجارب مذهبی و معنوی ناگهانی و سریعی کسب کرده بودند، تمامی کسانی که دنباله روی آنها بودند در جستجوی تجاربی مشابه بودند. بنابراین اولین جلسات AA هم در نیویورک و هم در آکرون کاملاً شکلی مذهبی داشتند. همیشه در جلسات یک انجیل وجود داشت و مفهوم خداوند کاملاً از انجیل الهام میگرفت.
در همین دوران صلح آمیز بودم که من، فردی که کاملاً منکر وجود خدا بودم و خود به آن اذعان داشتم وارد گروه شدم، شخصی که با تمامی سنتها، آیین و مذاهب کاملاً در تضاد بود.
من ناخدای کشتی خودم بودم. تنها ایراد کار این بود که کشتی من از کارافتاده و بدون سکان بود. پس طبیعتاً من در مقابل هرآنچه که باب و دیگران اعتقاد داشتند و به خدا مربوط بود در جنگ و ستیز بودم با این حال میخواستم هوشیار بمانم و الکل مصرف نکنم. انجمن را بواسطه درک و فهمشان خیلی دوست داشتم. در واقع من با نطقهای بلند و پیوستهام در مخالفت با معنویت از تمامی جوانب و زوایا به نوعی برای جلسات ابتدایی انجمن، تبدیل یه یک معضل شدم.
یک مرتبه گروه واقعاً نگران شد. در آن زمان همچنان که در جنگ و ستیز با اعتقادات اعضا بودم توانستم ۵ ماهی هوشیار (بدون مصرف الکل) ادامه دهم. از لحاظ قدمت حضور در برنامه AA در نیویورک، نفر چهارم بودم. بعداً فهمیدم که سایر اعضا برای اینکه با من چه کار کنند جلسه دعا برگزار کرده بودند: «با جیم چه کار کنیم!»
بر اساس رأی وجدان گروه، آنها امیدوار بودند که من یا از نیویورک خارج شوم و یا اینکه دوباره مست کنم.
داستان نویسنده این مقاله «جیم» در کتاب بزرگ الکلیهای گمنام چاپ شده است
“The Vicious Cycle, AA Big Book, p.238”
درباره الکلیسم در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید:
درمان اعتیاد به الکل یا الکلیسم
پذیرفتم نمیتوان به تنهایی هوشیار باقی ماند
دعای آنها مستجاب شد و من یکدفعه در یکی از سفرهایم مشروب خوردم. این همان نقطه پایان و شوکی بود که به آن نیاز داشتم. در آن زمان من پولیش اتوموبیل به بنکدارها میفروختم؛ شرکتی که بیل و هنک پشتیبان مالیشان بودند. کار من هم در حال رونق بود. با این اوصاف در شهر بوستون خسته و کاملاً منزوی شده بودم. دوستان همدردم واقعاً به من فشار آوردند و پس از ۴ روز مستی، مصرف الکل را قطع کردم. دوباره وارد برنامه AA شدم، آن هم به سختی؛ اولین بار بود که پذیرفتم نمیتوان به تنهایی هوشیار و در قطع مصرف باقی ماند. ذهن بستهام کمی باز شد. آن دوستان دراولین جلسه الکلیهای نیویورک کسانی بودند که ایمان داشتند و هوشیار باقی ماندند. و من ایمان و باور نداشتم به دنبال آن الکل مصرف کردم.
بعد از آن تجربه تلخ، من دیگر بخاطر ندارم که با افراد بواسطه اعتقادات و باورهایشان بحث کرده باشم. من در جایگاهی نیستم که بخواهم همچین حرفی بزنم.
در نهایت با عجز تمام به نیویورک برگشتم و به گروه الکلیها ملحق شدم. در همین دوران بود که بیل و هنک نگارش کتاب بزرگ الکلیهای گمنام (big book) را آغاز کردند. کاملاً اطمینان دارم که تجربهی من بینتیجه نبود چرا که خداوند در هر کیش و آئینی گسترده شده است. «خداوند آنگونه که او را درک کردیم.»
احساس میکنم رشد روحانیام طی این سی سال تدریجی و دائمی بوده است. هیچ تمایلی ندارم که بخواهم از انجمن الکلیهای گمنام فارغ التحصیل شوم. تلاشم بر این است که با فعال بودن در انجمن خاطراتم را زنده نگه دارم به همین دلیل هفتهای دو یا سه جلسه شرکت میکنم.
تجربهی من برای کسانی که منکر وجود خدا هستند و تازه با انجمن آشنا شدهاند در طی این دو سال به ترتیب زیر است:
۱– اولین نیروی برتری که توانمندتر از خودم پیدا کردم «جان بارلی کورن»² بود.
۲– نیروی برترم طی دو سال اول در انجمن الکلیهای گمنام، خود انجمن AA بود.
۳– به تدریج به این باور رسیدم که خدا و خوبی هممعنا هستند و میبایستی آنها را در خود دریابیم.
۴– فهمیدم که میتوانم با دعا و مراقبه برای دریافت پاسخها و راهنماییها با جنبهی بهتر وجودم ارتباط برقرار کنم و بدین ترتیب احساس راحتی و تداوم بدست آورم.
جی . بی، سن دیگو، کالیفرنیا/ ترجمه از کتاب بیداری روحانی (Spiritual Awakenings)/ترجمه: سعید ر
1- vicious cycle- AA Big Book
2- جان بارلی کورن یک رمان از جک لندن است. در این کتاب نویسنده برجسته انگلستان درباره زندگی خودش، لذت بردن از نوشیدن مشروب و مبارزه با اعتیاد به الکل پرداخته است. این عنوان در سال 1913 منتشر شد. عنوان برگرفته از آواز مردمی انگلیس “John Barleycorn” است.
مطالب کتاب بیداری معنوی از بین داستانهای مجله انجمن اِی اِی «گریپواین» انتخاب شده است
Spiritual Awakenings, Journeys of the Spirit, from the page of AA’s Grapevine