
در بهبودی از اعتیاد، پذیرش ناتوانی به معنای ضعف نیست
قدم اول از دوازده قدم
ما پذیرفتیم که در برابر الکل ناتوانیم، و زندگیمان غیر قابل اداره شده بود.
قدم اول از دوازده قدم
درک مفهوم ناتوانی کمی دشوار است. اغلب اوقات ناتوانی با ضعف اشتباه گرفته میشود، اما در واقع در مسیر بهبودی افراد از اعتیاد یکی از مراحل قدرت است. در یک فرهنگ بسیار فردگرایانه، اغلب معتقدیم باید بتوانیم کنترل زندگیمان را در دست بگیریم، به تنهایی مشکلاتمان را حل و بر چالشها غلبه کنیم، اما اقرار به بیقدرتی شامل تکیه کردن به دیگران، اعتماد به یک انجمن و رها کردن چیزهایی است که نمیتوانیم کنترل کنیم.( یعنی تسلیم)
پذیرش همهچیز، به همان شکلی که هست
وقتی به ناتوانی powerlessness در برابر الکل یا مواد اقرار میکنیم، در واقع اعتراف میکنیم که داریم با یک بیماری زندگی میکنیم که ترکیب شیمیایی مغز را تغییر میدهد. این به خاطر ضعف با بیارادگی نیست. کسی که از این بیماری رنج میبرد، به اختیار خودش در این مسیر پیش نرفته و کنترل از دستش خارج نشده است، و ذاتاً بیارزش یا بدطینت نیست.
اقرار به ناتوانی به این معناست که تلاش یا تمرین یا خویشتنداری قرار است نحوه اثرگذاری مواد یا الکل روی مغز را تغییر دهد، در نتیجه این اولین قدم در مسیر طولانی بهبودی است. وقتی دو یا ده یا بیست سال هوشیار باشید، باز هم در مقابل الکل قدرتی نخواهید داشت. در واقع، هر کس به هر چیزی در زندگیاش اعتیاد پیدا کند، در مقابل آن ناتوان خواهد بود؛ به همین خاطر، اعتیاد یک بیماری مادام العمر و بهبودی فرایندی مادام العمر است.
قدم اول از برنامه دوازدهقدمی مربوط میشود به پذیرش چیزهایی که هست و چیزهایی که نیست. این مرحله دروازهای به سوی آزادی و نشاندهنده پیشرفت است. هرچه در طول این مرحله پیش میرویم از عدم آگاهی به سمت آگاهی از واقعیت این بیماری و امکان تغییر حرکت میکنیم. کمکم به این باور میرسیم که میتوانیم به شیوه متفاوتی زندگی کنیم.
در واقع، بیشتر معتادها و الکلیها وارد فرایند درمان نمیشوند، چرا که فکر میکنند واقعاً ناتوانند و زندگی آنها قابل کنترل نیست. گاهی حتی منکر این میشوند که مشکلی دارند. مثلاً میگویند: «صرفاً چند تا نوشیدنی است. اگر بخواهم میتوانم ترک کنم.» بعضی ممکن است اعتیادشان را ناچیز جلوه دهند یا آن را توجیه کنند: «میتوانست بدتر باشد. شما درک نمیکنید. اگر شما هم زندگی من را داشتید، حتماً مصرف میکردید.»
خود این مرحله یک سفر طولانی محسوب میشود. باید با مفهوم ناتوانی دست و پنجه نرم کنیم، و برای این کار باید بپذیریم که اقرار به آن سخت است، باید ببینیم ناتوانی چطور در همهجا رخنه کرده است، به این فکر کنیم که چقدر این مرحله برای آینده ما ارزشمند است، و در طول مسیر بهبودی دائماً به آن برگردیم.

در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
فروتنی، درس اول بهبودی در زندگی
پارادوکس ناتوانی
ناتوانی به معنای درماندگی نیست. قدم برنامه دوازدهقدمی نمیگوید شما نسبت به اعمال، تصمیمها یا روابط خودتان ناتوان هستید، بلکه میگوید شما نسبت به الکل/مواد ناتوانید. تمییز دادن این دو از هم بسیار مهم است. نباید این بهانهای برای ادامه دادن به همان مسیر مخرب باشد. قرار نیست دست از تلاش بکشید و تسلیم شوید. این مرحله به معنای سرسپردگی کامل و از صمیم قلب است.
ناتوانی، مشکل را تعریف میکند؛ اگر مواد/الکل وارد بدنتان میکنید، نسبت به آنها ناتوان هستید. بخش دوم این مرحله، «زندگیمان غیر قابل اداره شده بود» تأثیری را که این مشکل روی زندگیتان داشته است توصیف میکند. این تأثیر میتواند روی خانواده، کار، وضعیت مالی یا سلامت شما باشد. در این مرحله متوجه میشویم که نمیتوانیم بسیاری از جزئیات زندگیمان را اداره کنیم، و بیشتر پذیرای دنیای اطرافمان میشویم.
معمولاً مراجعانی که خواهان ترک اعتیاد خود هستند، به عنوان بخشی از فریند درمان، از قدم اول خود تراز میگیرند و فهرستی از ناتوانی و غیر قابل کنترل بودن جنبههای مختلف زندگیشان تهیه میکنند. این کار باعث میشود نسبت به آسیبی که این بیماری به زندگیشان زده است آگاهی پیدا کنند. وقتی آسیبها را روی کاغذ میآورید متوجه میشوید که کنترلی روی آن لحظات نداشتهاید.
ما انجمن را هم در این تمرین دخیل میکنیم. مراجعان درباره اعضای گروه خودشان بازخورد میدهند، که هم امکان حمایت و هم به چالش کشیدن آنها را فراهم میسازد.
دعای آرامش یکی از شعارهای اصلی بسیاری از انجمنهای بهبودی است. این دعا، پارادوکس ناتوانی و نقش سرسپردگی را به خوبی نشان میدهد.
«خداوندا آرامشی عطا کن بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم ، و شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم، و بینشی که تفاوت این دو را درک کنم.»
فهرست چیزهایی که نمیتوانم تغییر دهم زیاد است؛ اعمال دیگران، احساسات دیگران، واقعیت بیماری اعتیاد، گذشته و بسیاری چیزهای دیگر. فهرست چیزهایی که میتوانم تغییر دهم خیلی کوتاه است؛ نگرش خودم، اعمال خودم.
خوب به این کلمات فکر کنید. فارغ از اینکه مسیر شما به چه شکل پیش میرود، آرامش میتواند تغییر مثبتی ایجاد کند. معنای واقعی ناتوانی این است که آنچه هست را بپذیرید و به آنچه میتواند باشد باور داشته باشید.