ارتباط میان اعتیاد و کنترل؛ تعریف و آسیبها
چطور نیاز به کنترل به ما آسیب میزند و چطور باید آن را رها کنیم
نظر شما درباره ارتباط بین اعتیاد و کنترل چیست؟
زندگی معتادان، به ویژه برای کسانی که فرایند بهبودی شخصی را آغاز نکردهاند اغلب از کنترل خارج میشود. بسیاری از افراد مبتلا به بیماری اعتیاد، نسبت به اعتیاد و امور دیگر زندگیشان احساس شرم و درماندگی دارند. این افراد برای مقابله با اضطراب و احساس کنترل روی زندگیشان سعی میکنند کنترل «بیرونی» روی دیگران و جنبههای مهم زندگیشان را افزایش دهند.
عدهای معتقدند معتادها دیوانه کنترلاند. ریتا میلیوس، مددکار اجتماعی بالینی در مقالهای با عنوان «دیوانه کنترل: چطور دست از تلاش برای تغییر جهان بکشید و در عوض خودتان را تغییر دهید» دلیل این موضوع را توضیح میدهد.
«کسانی که حس میکنند کنترل خودشان و سوءمصرف مواد را از دست دادهاند اغلب سعی میکنند کنترل خود را روی جنبههای دیگری از زندگی معطوف کنند. احساس عدم کنترل باعث افزایش اضطراب میشود، و تبدیل شدن به «دیوانه کنترل» راهی است که معتادان به کمک آن احساسات ناخوشایندی مثل افسردگی، عزت نفس پایین یا حس درماندگی را مهار میکنند.»
کدام یک اول به وجود میآید؛ اعتیاد یا کنترل؟
با این تقاضیل، اگر اعتیاد باعث ایجاد نیاز به کنترل شود، آیا میتوانیم بگوییم رفتار کنترلگرانه افراطی هم میتواند به اعتیاد منجر شود؟ با در نظر گرفتن انرژی سمی و اضطرابی که این رفتار وسواسگونه ایجاد میکند سؤال جالبی به نظر میرسد.
لیسا، یک الکلی در حال بهبودی، مطمئن نیست کدام یک برای او اول اتفاق افتاد. او در مقاله تأملبرانگیز خود با عنوان «نیاز به کنترل و اعتیاد» آن را اینطور توضیح میدهد:
«وقتی به هوشیاریام تا اینجا نگاه میکنم، روزهای اول آن واقعاً بیرحمانه و دردناک بود. نمیدانستم دارم چکار میکنم، و از آن متنفر بودم. کنترلم را از دست داده بودم، و از آن هم متنفر بودم. برای یک دیوانه کنترل مثل من، پذیرفتن چنین چیزی خیلی سخت بود! نمیدانم کدام یک اول پیدا شد، شخصیت دیوانه کنترل یا اعتیاد؟… ولی این را میدانم که هرچه بیشتر الکل مصرف میکردم بیشتر احساس میکردم کنترل از دستم خارج شده است، در نتیجه مضطربتر میشدم، و در نتیجه بیشتر مینوشیدم.»
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
چگونه استرس مزمن خطر ابتلا به اعتیاد را افزایش میدهد؟
چگونه میتوان از اضطراب بعد از ترک مواد جلوگیری کرد؟
اعتیاد مرا وارد مسیر روانپریشی و خودکشی کرد
آیا کنترلگرها کنترل بیشتری روی زندگیشان دارند؟
به نظر من ارتباط قابل توجهی بین کنترل و اعتیاد وجود دارد. فارغ از اینکه کدام یک اول شروع میشود، واقعاً شک دارم که معتادها با کنترلگر بودن کنترل بیشتری روی زندگیشان پیدا کنند. در واقع من در کتاب «از دست دادن کنترل، یافتن آرامش: چطور نیاز به کنترل به ما آسیب میزند و چطور باید آن را رها کنیم» به کمک داستانهای واقعی نشان میدهم که بهترین راه برای کنترل داشتن روی زندگیتان، تا حد امکان، از دست دادن یا رها کردن کنترل است. بسیاری معتقدند این اولین قدم در بهبودی شخصی است. و من معتقدم عکس آن نیز درست است:
هرچه بیشتر سعی کنید زندگیتان را کنترل کنید، زندگی غیر قابل کنترلتر خواهد شد!
در واقع این باور یکی از پایههای اصلی برنامه دوازده مرحلهای مشهور Al-Anon برای بهبودی شخصی است که در آن ضررهای کنترل را بررسی میکنند و راههای رها کردن آن را به اشتراک میگذارند.
اگر در نظر داشته باشید که جریانهای طبیعی زندگی غیر قابل پیشبینی و دائماً در حال پیشروی و تغییر هستند، این نتیجهگیری بدیهی خواهد بود. بعضی افراد آن را ناپایداری زندگی مینامند. اوضاع هیچوقت ثابت نمیماند. در نتیجه نمیتوان زندگی (و افراد) را کنترل کرد و تلاش برای چنین کاری مثل این است که بخواهید نوار نقالهای را که با سرعت در حرکت است با دست نگه دارید؛ یا دستتان میسوزد یا همراه آن کشیده خواهید شد.
نظر شما درباره ارتباط بین اعتیاد و کنترل چیست؟ آیا معتقدید خود کنترل یک اعتیاد است؟ آیا در خانوادهتان معتادی دارید که بخواهد روی همهچیز کنترل داشته باشد؟ این کار رنج او را کاهش میدهد؟ تجربیات خودتان از ارتباط اعتیاد و کنترل را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید و فراموش نکنید که: رها کنید!
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد
https://danielamiller.com/2017/07/26/the-link-between-addiction-and-control