
چگونه با واقعیت لغزش مقابله کنیم
بهبودی یک فرایند است نه هدف
حس عجیب و غریب معرفی خودم به افراد حاضر در یک جلسه دوازه قدمی هرگز برای من عادی نمیشود. «سلام، من فلانی هستم و من یک معتادم»، گفتوگوهای زیادی را به این شکل آغاز کردهام. بقیه کسانی که پیش از من در جلسات بودهاند و در فرایند بهبودیاند، به این روند عادت دارند. ما به این طریق به یکدیگر نشان میدهیم که همه مثل هم هستیم. با این معرفی در واقع ما قبول میکنیم که با وجود تفاوتها، همه ما با یک درد مشترک مواجهیم.
برای افرادی که خارج از برنامه بهبودی هستند، ممکن است این کار یک سفره دل باز کردن بیش از اندازه و عجیب و غریب یا نوعی خودزنی به نظر برسد. بنابراین هر چقدر هم که ما به عنوان یک فرهنگ در کاهش انگ اعتیاد پیشرفت کرده باشیم، این ننگ کاملاً چسبنده است و از زبان جدا نمیشود. افرادی که تجربه زیادی در رابطه با اعتیاد ندارند، تقریباً همیشه وقتی من شروع به صحبت درباره آن میکنم، رویشان را از من برمیگردانند. معمولاً سختشان میشود یا شروع میکنند به تعریف کردن از من تا آنچه از نگاهشان اعترافی تکاندهنده است جبران کنند. مثلاً ممکن است بگویند: «تو فقط این نیستی، خیلی بیشتر از اینهایی» و بعد شروع میکنند به فهرست کردن یک سری ویژگی شخصیتی مثبت که در من میبینند.

قلمرو لغزش گسترده است
این البته از مهر و لطف آنهاست، اما این مهربانی همیشه مفید نیست، چون گاهی اوقات، همین «من یک معتاد هستم» فقط ابتدای یک جمله است. چیزی که من واقعاً نیاز دارم دربارهاش با افرادی که به من اهمیت میدهند حرف بزنم، این است که اخیراً لغزش کردهام. بیشتر کسانی که مشکل سوءمصرف مواد را دارند میدانند که قلمرو لغزش گسترده است، اما برای عموم مردم – که ما به آنها میگوییم «هنجار» – لغزش مساوی است با شکست، مشکل مالی، مصرف بیش از حد و مرگ.
در آخرین لغزشم برایم روشن شد افرادی که دوستم دارند (یعنی اعضای انجمن)، کمی با مفهوم لغزش آشنا هستند؛ و آنها که گاهی خیلی دوست دارند کمک کنند و مراقبم باشند نمیدانند چه کاری باید انجام دهند.
بیشتر کسانی که اطراف من هستند، به لغزش دو نگاه دارند – یا میترسند که من به زودی بمیرم و به همین خاطر فکر میکنند باید تحت نظر باشم یا فکر میکنند واقعاً چیز مهمی نیست، چون میبینند یوگا تمرین میکنم و سر کار میروم که یعنی دارم به زندگی عادیام ادامه میدهم. اما واقعیت معمولاً جایی این مابین است؛ احتمالاً من در چنین مواقعی به کمی توجه بیشتر از حد معمول نیاز دارم، اما برای بستن بند کفشهایم به کمک نیازی ندارم، متشکرم.
طبیعی است کسی که شناختی از اعتیاد و مراحل بهبودیاش نداشته باشد گیج شود، چرا که حقیقتاً حتی میان متخصصان در بهبود اعتیاد هم تعریف توافق شدهای از معنای لغزش وجود ندارد. من از بیش از بیست متخصص اعتیاد خواستم که لغزش را برای این مقاله تعریف کنند و بیش از بیست پاسخ مختلف دریافت کردم. بیشتر متخصصان کاملاً به این واقعیت آگاهند که لغزش میتواند معانی زیادی داشته باشد.

در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
هر آنچه باید درباره لغزش احساسی بدانید
پیشگیری از لغزش و مبارزه با وسوسه بازگشت به اعتیاد
استیون هال، درمانگر و مؤسس یک مرکز بهبودی در مریلند امریکا، در اینباره میگوید: «در مفهوم بهبودی، لغزش زمانی است که فردی یک مدتزمان مشخص پاکی را از سر گذرانده و دوباره مواد مصرف کرده باشد. در یک محیط بالینی، تعریف لغزش برابر است با هر زمان که بهبودی از یک اختلال با بازگشت به همان الگوی مخرب ناشی از اختلال شکسته شود، بهویژه مصرف مجدد مواد مخدر بعد از یک دوره پرهیز.» من تعریف دوم را ترجیح میدهم چرا که این «بازگشت به الگویی مخرب» در واقع همان حالتی است که بعد از لغزش در من به وجود میآید. یعنی «قبلاً آن مواد مزخرف را مصرف میکردم که حتی نمیتوانستم تحملش کنم. بعد برای مدتی مصرف را قطع کردم اما دوباره شروع کردم به مصرف.»
برای من، بازگشت به الگوهای منفی فکری و رفتاری، تجربه لغزش را تعریف میکند. و فکر میکنم همه با این تعریف آشنا باشند. حتی اگر تا به حال سوءمصرف مواد یا رفتارهای اعتیادآور ناشی از حسی اجباری یا خارج از کنترل را تجربه نکرده باشید، با این تجربه آشنا هستید. برای مدتی سالم، با قدرت و احساس زندگی میکنید و شاید حتی خوشحالی میکنید و بعد اتفاقی میافتد و دیگر نمیتوانید همانطور سالم زندگی کنید، زندگی دیگر از نگاهتان چندان خوب به نظر نمیرسد. به عبارتی، بیشتر مردم به طور غریزی میدانند که چقدر این احساس وحشتناک است، حتی اگر زندگی را در معرض خطر قرار ندهد.
لغزش مساوی است با بازگشت به الگوهای منفی رفتاری و فکری
در واقع وقتی ما کاری را که به خودمان قول داده بودیم دیگر انجام ندهیم انجام میدهیم، آن احساس که در این لحظات در بیشتر ما شکل میگیرد شرمساری است. جف چروناک، درمانگر و مربی بهبودی مستقر در کنتیکت امریکا، در اینباره میگوید: «پشیمانی اشکالی ندارد، اما شرم مخرب است. شرم بیشتر به جای پیشگیری، منجر به لغزش میشود.» به عبارت دیگر، احساس شرم ناشی از لغزش میتواند چرخهای معیوب به وجود آورد که منجر به لغزشی دیگر شود.
روشنتر بگویم، بیشتر شرمساریای که افراد در نتیجه لغزش در خود احساس میکنند، به خاطر قضاوت شدن از سوی دیگران نیست. هال میگوید: «شرم ناشی از لغزش معمولاً از سوی خود شخصی ایجاد میشود که لغزش کرده است. این احساسی نیست که به خاطر سرزنش یا تحقیر سایر اعضای انجمنهای بهبودی در لغزشکننده به وجود آید، آنکه لغزش میکند خود از درون دچار چنین احساسی میشود.»
هیچ کس در هیچ جامعه بهبودی یا هیچیک از عزیرانم هرگز مرا به خاطر لغزش سرزنش نکردهاند. اما وقتی ننگ اعتیاد در من وجود دارد، چگونه میتوانم وقتی ضعیفم جلو این احساس بد درونم را بگیرم؟ آیا اصلاً هیچیک از ما معتادان در حال بهبودی میتوانیم چنین کنیم؟
واقعیت این است که شرم مانعی ایجاد میکند که احساس ضعف به فرد میدهد. جوزف ولپیچلی، روانپزشک متخصص در اعتیاد و مدیر مؤسسه پزشکی اعتیاد در پنسیلوانیای امریکا، در این خصوص میگوید: «از بسیاری لحاظ، کاستن از احساس شرم در لغزشکننده بزرگترین چالش متخصصان درمان و بهبودی است. یکی از دلایل به وجود آمدن احساس شرم به هنگام لغزش این تصور است که لغزش به نحوی همه چیزهای خوبی را که فرد در بهبودی به دست آورده است پاک میکند. وقتی لغزش به مفهوم همه یا هیچ تعریف میشود، احساس ناامیدی و شرمندگی در فردی که لغزش میکند ایجاد میکند.»

رفتار صحیح با معتادی که بعد از هوشیاری لغزش میکند، چیست؟
بهبودی یک فرآیند است
اگر شما یا عزیزتان لغزش کنید، مهم است که بهبودی را یک فرایند و نه هدف ببینید. به این شکل، لغزش را میتوان بخشی از آن فرایند دانست و نه از دست رفتن یک دستاورد. هال در اینباره میگوید: «به هیچ وجه نمیتوانید به من بگویید کسی که ده سال پاک بوده و بعد یک ماه یا حتی چند سال دوباره مصرف کرده است، تمام آن رشد و تجربه خود واقعی بودنش را دور انداخته است.» این درست است – اما یادآوری زمانی که در حال درد کشیدنم و احساس میکنم قولهایم را به خودم و دیگران زیر پا گذاشتهام، واقعاً سخت است.
ایجاد تعادل پذیرش و مسئولیتپذیری در مواجهه با لغزش بسیار مهم است. هال میگوید: «اگر فردی که سابقه طولانی هوشیاری دارد لغزش کند، احتمالاً باید یک سری کارها را انجام دهد تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است، اما این شروع دوباره نیست– ادامه فرایند است. همه ما به این یادآوری نیاز داریم که گاهی اوقات یک اشتباه، زندگی و روابط ما را خراب نمیکند، و آن آگاهی تعدیلشده دقیقاً همان چیزی است که فردی که دچار لغزش میشود از طرف خودش و اطرافیانش نیاز دارد. یک برنامه، یک سیستم حامی.
عزیزان افرادی که در دوران بهبودی هستند، باید از خودشان خوب مراقبت کنند
شاید پیش خودتان بگویید وقتی عزیز شما لغزش میکند، میتوانید به راحتی خودتان را کنار بکشید یا «آن را به متخصصان بسپارید»، یا سعی کنید او را از آن وضعیت نجات دهید. اما هیچیک از این راهها درست نیست. ولپیچلی در اینباره میگوید: «نباید اجازه داد تمام عواقب لغزش یقه آدم را بگیرد و از سویی نباید مسئولیتش را گردن نزدیکان انداخت، به همین اندازه، نزدیکان هم باید از سرزنش و قضاوت اجتناب کنند.» ولپیچلی میگوید نزدیکان در عوض باید سعی کنند عواملی را که در لغزش از بیماری مؤثر بوده است بشناسند و به روشهایی که بلد هستند به کسی که لغزش کرده است کمک کنند. شما نمیتوانید مشاور سوءمصرف مواد برای همسرتان شوید. تمام.
همچنین برای عزیزان افرادی که در برنام بهبودی هستند مهم است که به خوبی از خود مراقبت کنند. این بدان معناست که این واقعیت را بپذیرید که ممکن است احساساتی درباره لغزش آنها داشته باشید که باید به آنها توجه کنید. ولپیچلی میگوید: «از فکر کردن به همهچیز و هیچ چیز بپرهیزید، اما به دنبال سرنخهایی از پیشرفت باشید تا به خودتان و عزیزانتان امیدوار باشید.»
سعی کنید به یاد داشته باشید که این فقط یک لحظه از رابطه شماست؛ نیازی به ساختن یا شکستن ندارد. با اینکه ما خودمان را در جلسات معرفی میکنیم، هیچکس نمیخواهد با اعتیادش تعریف شود. شما کسی را که صرفاً یک معتاد است دوست ندارید؛ شما انسانی بینقص را دوست دارید.
گویا دوست داشتن کسی که با هم مشکل مشترک دارید، آسانتر از کسی است که به نظر میرسد به یک جور آشفتگی متأثر از شرم مبتلاست. این احساس واقعی است، اما واقعیت ندارد. حقیقت این است که لغزش – اغلب – موقتی است. بنابراین اگر عزیزتان لغزش میکند، سعی کنید لغزش و کل آن فرد را همزمان به خاطر بسپارید.
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد
مقالهای که خواندید تجربه شخصی نویسنده از اعتیاد و فرایند بهبودی است که در وبسایت Mic منتشر شده است. (Tracey Ann Duncan)
https://www.mic.com/life/reality-of-relapse-addiction
تاثیر شرم و خجالت در افسردگی و اعتیاد