باورهای بنیادی

باورهای بنیادی افراد می‌تواند منجر به اعتیاد شود

شخصیت و سرنوشت ما تحت تاثیر باورهای ما شکل می‌گیرند

    باورهای بنیادی core beliefs روی تمام کارهایی که در زندگی می‌کنید اثر می‌گذارند. این باورها که با تجربیات کودکی شما شکل گرفته‌اند، باورهای عمیق و ریشه‌داری درباره خودتان، دیگران و جهان اطرافتان هستند. گاهی باورهای بنیادی می‌توانند به اختلالات شناختی منجر شوند، یعنی دید و درک نادرستی از واقعیت به شما می‌دهند.

    تاثیر باورهای مثبت یا منفی روی نگاه شما به خودتان

    هرچه در طول زندگی، جهان را بیشتر تجربه می‌کنید، ناخودآگاه معنای همه‌چیزرا تفسیر، قضاوت، احساس و استنباط می‌کنید. در واقع، با این کار یاد می‌گیرید که زنده بمانید. اگر به عنوان یک کودک، خانواده‌ای داشته‌اید که شما را به کنجکاوی و ریسک‌پذیریِ درست، تشویق و به اندازه کافی از شما حمایت کرده‌اند و به‌تان اعتبار داده‌اند، صدای درون شما هم احتمالاً حمایت‌گرانه خواهد بود. اگر نظام باورهای بنیادی شما مثبت باشد فقط بخش‌هایی از زندگی را به خاطر می‌آورید که تجربیات زیسته و واقعی‌ای را با نگاه مثبت شما به خودتان و جهان شامل می‌شود.

    اگر در خانواده‌ای بزرگ شده‌اید که زیاد از شما حمایت نمی‌کردند، صدای درون شما منفی و بازتاب‌دهنده‌ دیدگاه شما نسبت به خودتان و جهان خواهد بود. این دیدگاه‌ها که نظام باورهای بنیادی در افراد به وجود می‌آورند، به یکی از منابع اصلی اضطراب و افسردگی تبدیل می‌شود. باورهای بنیادی منفی درباره خودتان معمولاً در یکی از این سه دسته قرار می‌گیرد:

    • درماندگی
    • دوست‌داشتنی نبودن
    • بی‌ارزش بودن
    باورهای بنیادی
    اساس شخصیت ما را باورهایی تشکیل می‌دهند که از کودکی به ما القا شده‌اند بی آن که کمترین دلیلی برایشان داشته باشیم!

    تاثیر شرم و خجالت در افسردگی و اعتیاد

    راهی به سوی خویشتن‌پذیری بی‌قید و شرط


    از جمله باورهای بنیادی منفی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

    • جهان امن نیست.
    • من بد هستم.
    • باید ذهن افراد را بخوانم و همان چیزی را که می‌خواهند به آنها بدهم وگرنه طرد می‌شوم.
    • چیزی نخواه، کسی آن را به تو نمی‌دهد.
    • من بی‌ارزشم.
    • باید بی‌نقص باشم وگرنه طرد می‌شوم.
    • کسی نمی‌خواهد احساسات من را بشنود.
    • زندگی ناعادلانه است، انتظار زیادی از آن نداشته باش.

    آیا تا به حال پیش آمده است که چنین جملاتی را بر زبان بیاورید یا در ذهن خودتان به آنها فکر کنید؟ اگر چنین است دست‌کم باید درباره خودتان باورهای بنیادی منفی داشته باشید. معمولاً افراد چنین‌اند که شواهدی که مهر تأییدی بر باورهای بنیادی‌شان می‌زند توجه می‌کنند می‌زنند و سایر شواهد را نادیده می‌گیرند. این مفهوم را «سوگیری تأیید» می‌نامند. و به همین خاطر است که تغییر باورهای بنیادی می‌تواند دشوار باشد. این شیوه‌های نادرست تفکر، تنظیمات پیش‌فرض شما هستند. باید سعی کنید متفاوت فکر کنید، و این کار زمان و تلاش زیادی لازم دارد.

    باورهای بنیادی در اعتیاد نقش دارند

    باورهای بنیادی نادرست درباره خودتان می‌تواند به روابط و رفتارهای ناسالمی مثل سوء‌مصرف مواد و الکل منجر شود. یک نمونه باور بنیادی رایج در افراد معتاد این است که «من بد هستم». تحمل چنین فشاری بسیار سخت است. وقتی تمام مشکلاتی را که برایتان پیش می‌آید، به خودتان نسبت دهید و خودتان را مقصر آن بدانید، می‌تواند منجر به افسردگی، حس درماندگی، عزت نفس پایین و نفرت از خودتان شود.

    گاهی افراد به مصرف مواد، اختلالات خوردن و دیگر شیوه‌های مقابله ناسالم روی می‌آورند تا خودگویی‌های منفی را کم کنند و احساسات خودشان را از بین ببرند. اعتیاد می‌تواند به باورهای بنیادی منفی مثل «من بد هستم» یا «من بی‌ارزشم» بیشتر دامن بزند. حقیقت این است که جامعه به طور کلی نمی‌پذیرد که اعتیاد یک بیماری است و هنوز آن را نوعی ننگ می‌داند. بازتاب این پیام به خودتان و احساسِ اینکه نمی‌توانید به اختیار خودتان از مصرف مواد یا الکل دست بکشید، می‌تواند باعث ادامه‌دار شدن باورهای بنیادی منفی شود.

    باورهای بنیادی
    باورهایی که ما از کودکی با آن‌ها بزرگ شده‌ایم تاثیر زیادی در افکار، گفتار، رفتار و عادت‌های ما دارند؛ شخصیت و سرنوشت ما تحت تاثیر باورهای ما شکل می‌گیرند. باورهای بنیادی بی‌سر و صدا اما قدرتمندند.

    چگونه روابط خانوادگی می‌تواند منجر به اعتیاد فرزندان شود؟

    آخر خط معتاد، آغاز ترک اعتیاد

    می‌توانید باورهای بنیادی خودتان را بشناسید و به چالش بکشید

    تغییر دادن باورهای بنیادی کار ساده‌ای نیست اما کاملاً شدنی است. پژوهش‌ها نشان داده است که درمان رفتاری شناختی (CBT) می‌تواند در درمان اختلالات مصرف مواد، اختلالات سلامت ذهن و تروما (همان آسیب روحی) مؤثر باشد. دارو درمانی و سایر درمان‌ها می‌توانند مکمل CBT باشند.

    درمان رفتاری شناختی به شما کمک می‌کند باورهای بنیادی منفی خودتان را به چالش بکشید و آنها را با باورهای بنیادی مثبت جایگزین کنید. اگر CBT بخشی از درمان سوء‌مصرف مواد شما باشد می‌توانید:

    ۱. وضعیت‌ها، روابط یا شرایطی را که باعث پریشانی می‌شوند شناسایی کنید. مثلاً ممکن است به‌تازگی از یک رابطه ناسالم بیرون آمده باشید و به همین خاطر الکل مصرف می‌کنید.

    ۲. افکار، باورها، عواطف و رفتارهای مرتبط با پریشانی خودتان را شناسایی کنید. با مشاورتان درباره وضعیت‌تان صحبت کنید و به خودگویی‌های منفی، احساسات فیزیکی و باورهایی که در این وضعیت درباره‌ی خودتان و دیگران دارید توجه کنید. مثلاً ممکن است وقتی درباره‌ی پارتنر سابق خودتان صحبت می‌کنید، فک و شکم شما سفت شود. ممکن است احساس درماندگی کنید. ممکن است به این فکر کنید که بد هستید و ارزش دوست داشته شدن ندارید، پس لیاقت شرایط بهتر از این را ندارید. شاید فکر کنید که دیگر هرگز یک رابطه (رضایت‌بخش) نخواهید داشت. این می‌تواند یکی از دلایلی باشد که به مصرف الکل روی آورده‌اید.

    ۳. باورهای نادرست را به چالش بکشید. مشاورتان می‌تواند به شما کمک کند تا درستی افکارتان را به چالش بکشید. دلیل واقعی پشت باورهایتان را بررسی خواهید کرد. مثلاً درباره اینکه چه چیزی نشان می‌دهد شما بد یا بی‌ارزش هستید، بحث خواهید کرد. درباره شواهدی که مهر تأییدی بر این افکار می‌زند که می‌گوید دیگر هرگز یک رابطه آبرومند را تجربه نخواهید کرد و لیاقت را ندارید، صحبت خواهید کرد.

    نمونه‌هایی از اختلالات شناختی عبارتند از:

    • تفکر سیاه و سفیدتفکر افراطی. بیشتر چیزها یا خوبند یا بد. حد وسطی وجود ندارد.
    • فیلتر کردن ذهنیفقط به جنبه‌های منفی زندگی توجه می‌کنید و جنبه‌های مثبت را نادیده می‌گیرید.
    • شخصی‌سازیهمه‌چیز را شخصی می‌کنید یا خودتان را به خاطر اتفاقاتی که ربطی به شما ندارند، سرزنش می‌کنید.
    • فاجعه‌سازیهمیشه بدترین حالت را تصور می‌کنید. یک ناراحتی کوچک می‌تواند به مصیبتی بزرگ در ذهن‌تان تبدیل شود.
    • تعمیم بیش از حدنتیجه یک اتفاق منفی را به همه‌چیز تعمیم می‌دهید.
    • ذهن‌خوانیمطمئن هستید که می‌دانید دیگران چه افکار و احساساتی دارند.

    ۴. روی شیوه‌های دیگر تفکر کار کنید. مشاورتان می‌تواند به کمککند افکار و باورهای منفی یا نادرست را با موارد مثبت و مبتنی بر حقیقت جایگزین کنید. یاد می‌گیرید که تصورات شما معمولاً به خاطر باورهای بنیادی منفی نادرست هستند. علاوه بر رسیدگی به این موضوع در درمان، ممکن است از شما بخواهند:

    • دفتر ثبت وقایع داشته باشید.
    • کتاب‌ها و محتواهای مرتبط بخوانید.
    • کاربرگ‌های باورهای بنیادی را تکمیل کنید.
    • تمرینات دیگر CBT را انجام دهید.

    باید سخت تلاش کنید تا بتوانید تشخیص دهید چه زمانی افکار شما به باورهای بنیادی منفی تبدیل می‌شوند؛ آنها را به چالش بکشید؛ و آنها را با افکار درست‌تر و قدرت‌بخش جایگزین کنید.

    درمان رفتاری شناختی معمولاً سریع‌تر از رویکردهای دیگر تغییرات مثبت ایجاد می‌کند. بسیاری از مراجعان بعد از دوازده تا بیست جلسه سی یا شصت دقیقه‌ای به شکل قابل توجهی بهبود می‌یابند. به‌تازگی شکل جدیدی از CBT مطرح شده است؛ درمان رفتاری شناختی فشرده (I-CBT). این رویکرد شامل جلسات طولانی‌تر و فشرده آخر هفته، در طول هفته، ماه یا حتی جلسات طولانی یک‌روزه است. لازم به ذکر است که پژوهش‌های کمی درباره کارآیی I-CBT انجام شده است.

    ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد

    https://footprintstorecovery.com/blog/core-beliefs

    نشانه‌های اعتیاد به مشروب

    نشانه‌های اعتیاد به مشروب