
اعتیاد به رابطه؛ حقیقت یا افسانه؟
نشئگی اعتیاد به رابطه
یکی از اتفاقات خوبی که در زندگی همه، یا دستکم بخش زیادی از، ما میافتد، و مجموعهای از احساسات خوب را در ما به وجود میآورد، یافتن یک شریک، جرقه عاطفی و شروع و ساختن یک زندگی تازه است. بودن در رابطه طیفی از احساسات و تجربیات مثبت، از عشق و امنیت گرفته تا شادی و خوشبینی به آینده، را با خود به همراه میآورد. به همین خاطر، بهراحتی میتوان فهمید که چرا آدمها میروند به دنبال «نشئگی» حاصل از شروع رابطهای تازه، همان حسی که از پس حضور یک غریبه در زندگی ما، که خوشایندمان است، در ما شکل میگیرد.
اما با توجه به اینکه ملاقات با فردی جدید و شروع رابطهای جدید احساسی شبیه به نشئگی را در ما به وجود میآورد، آیا امکان اعتیاد به روابط وجود دارد؟ آیا وابستگی به یک رابطه را میتوان اعتیاد دانست؟
دکتر آلیسون نرنبرگ، روانشناس و نویسنده کتاب «عشق کامل وجود ندارد: از بین بردن توهم روابط بیعیب و نقص» (No Perfect Love: Shattering the Illusion of Flawless Relationships) میگوید: «اعتیاد به رابطه را میتوان یک الگوی غیرارادی و ناسالم از دلبستگی به شخصی دیگر در جستوجوی عشق رمانتیک برای گرفتن مهر تأیید بر احساسات خود ارزشمندی و درمان احساس ناامنی تعریف کرد. معتادان به رابطه مثل مصرفکنندههای مواد مخدر، برای ادامه زندگی، نیاز به تأیید و توجه بیشتری دارند. وقتی رابطه به پایان میرسد، اثرات آن با آنچه در طول ترک مواد احساس میشود، تفاوتی ندارد.»

البته باید به این نکته اشاره کرد که اعتیاد به رابطه هنوز به طور رسمی تشخیص بالینی داده نشده است، چرا که از سوی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی(DSM) به رسمیت شناخته نشده است. به همین دلیل است که برچسب «اعتیاد» زدن به آن بسیار بحثبرانگیز است. کارشناسان میگویند فقط به این دلیل که چیزی احساسات خوب زیادی را در شما به وجود میآورد، به این معنی نیست که از نظر فیزیکی به آن وابسته هستید.
نئنا لال، مددکار اجتماعی بالینی و درمانگر گروه گروپرت، در اینباره توضیح میدهد: «جامعه علمی درباره چگونگی تعریف یا ارزیابی «اعتیاد به رابطه» هنوز به توافق نرسیده است.»
اما متخصصان تعریفی از این اصطلاح «اعتیاد به رابطه» و راههایی برای شناسایی و از بین بردن چرخه آن ارائه میکنند که همراه با مجله «اعتیاد» در ادامه به آن میپردازیم.
آیا میتوان به روابط «معتاد» شد؟
دکتر کلاریسا کولستون، روانشناس بالینی و متخصص روابط در The Eternity Rose، میگوید عشق چندین مؤلفه مشابه اعتیاد را دارد که از جمله آنها میتوان به هوس، تحمل و ترک اشاره کرد.
در واقع، تحقیقی در ابعاد نه چندان گسترده در سال 2010، اسکن مغز شرکتکنندگان به سن کالج که اخیراً جدایی را در زندگیشان تجربه کرده اما هنوز عاشق پارتنرشان بودند، بررسی کرد. محققان متوجه شدند وقتی سوژهها عکسی از شریک سابق خود میبینند و ازشان خواسته میشود درباره اتفاقاتی که با آن شخص تجربه کردهاند فکر کنند، ناحیهای از مغز به نام تگمنتال شکمی در آنها تحریک میشود که در [چرخه] انگیزه و پاداش نقش دارد. در عین حال، اکامبن هسته و قشر پیشانی حرکتی/ پیشپیشانی هم فعال میشدند، و بین این مناطق و اعتیاد شدید به کوکائین و سیگار ارتباطی وجود دارد.

در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
نشانههای اعتیاد به یک رابطه عاشقانه و چگونگی غلبه برآن
جایی برای درمان اعتیاد به دیگران
کولستون میگوید: «این واقعیت که بسیاری از مراکز بازپروری اعتیاد در حال حاضر برای افراد مبتلا به اعتیاد رابطه گزینههای درمانی ارائه میکنند، فقط این را نشان میدهد که بین این رابطه و رابطه با مواد شباهتهای تأییدشده وجود دارد.»
لال میگوید: «هنوز بحث بر سر اینکه آیا اعتیاد به رابطه واقعاً میتواند در دسته اعتیادها قرار بگیرد، در جریان است. اما بدون شک میتوان گفت که در روابط میتوان اعتیاد را احساس کرد.»
او توضیح میدهد: «اگر از نشئگی ناشی از یک رابطه جدید به همان روشی استفاده میکنید که مثلاً از الکل یا ماریجوانا استفاده میکنید، برای مدیریت احساسات پیچیده، ضربههای روحی گذشته یا احساس بیارزشی، احتمال اینکه وقتی احساس بدی درتان شکل میگیرد بخواهید آن نشئگی را برای فرار از آن احساس بد تجربه کنید، وجود دارد. و اگر در رابطهای قرار بگیرد که مثل ترن هوایی دائم بالا و پایین میرود، ممکن است به آن یا شریک زندگی خود معتاد شوید. چرا که رابطه هم باعث به وجود آمدن احساسات بد در ما میشود و هم یک جور احساس «نجات پیدا کردن» بعد از آشتی کردن. البته این وابستگی فیزیکی نیست، اما میتواند پتانسیل تبدیل شدن به یک اعتیاد رفتاری را در خود داشته باشد.»
چرا این اتفاق میافتد؟
عشق میتواند درست مثل یک ماده مخدر یک سری تغییرات قابل توجه توفانی در شیمی مغز شما به وجود آورد. این یکی از دلایلی است که متخصصان میگویند ممکن است افراد بهتدریج به یک رابطه اعتیاد پیدا کنند.
به طور خاص، انتقالدهندههای عصبی مانند دوپامین، اکسی توسین، وازوپرسین و سروتونین احساس لذت، اعتماد و نزدیکی در ما ایجاد میکنند. و اینها شبیه همان هورمونهای مرتبط با اعتیاد هستند. در واقع، مطالعهای در سال 2016 نشان داد که احساسات عاشقانه شدید، مناطقی از «سیستم پاداش» مغز، همان مناطق درگیر در اعتیاد به مواد مخدر، را فعال میکند. در نتیجه، محققان شباهتهایی را میان شکل تأثیر عشق و مواد اعتیادآور بر وضعیت روحی و عاطفی افراد یافتند.
رابطه افسردگی و اعتیاد، کدامیک دیگری را ایجاد میکند؟
چرا بعضی افراد معتاد میشوند ولی بعضی ها نه؟
سام نبیل، مدیر عامل و درمانگر اصلی کلینیک نایا، در اینباره توضیح میدهد: «هورمون پاداش دوپامین نوعی سیگنال است که فرد را بارها و بارها به سمت تجربه نشئگی سوق میدهد. وقتی رابطهای باعث ترشح دوپامین در ما میشود، کمکم با شریک خود رابطهای ناسالم را شکل میدهیم و معیارها و انتظارات غیرواقعی از عشق داریم. و وقتی نتیجه نمیدهد، فرد معتاد به رابطه بلافاصله سعی میکند برود پی رابطهای دیگر.»
لال خاطرنشان میکند که تحقیق درباره تمام این مباحث در مراحل اولیه است و در این مرحله بیشتر نظری است. با این حال، منطقی است بگوییم احساسات شدیدی که عاشق شدن میتواند در افراد ایجاد کند، و چگونگی تأثیر این احساسات بر شیمی مغز، میتواند علائمی شبیه اعتیاد ایجاد کند.
او میگوید: «آن «قمار» ملاقات با یک شخص جدید و فکر به اینکه آیا او شما را دوست دارد یا نه، از نظر تأثیر عاطفیاش بر ما، بیشباهت به قمار در کازینو نیست. رابطهای ناپایدار هم میتواند مثل یک ماشین پولی باشد؛ شما هیچوقت نمیدانید که آیا اصلاً هر روز چیزی عایدتان میشود یا نه، اما به امید آن، اهرم دستگاه را میکشید.»
به گفته کولستون، اعتیاد به روابط میتواند ناشی از مشکلات دیگری مثل اعتماد بهنفس پایین، الگوی وابستگی نامطمئن، یا ناتوانی در حفظ مرزهای سالم در افراد باشد.
دکتر مونیکا ورمانی، روانشناس بالینی و نویسنده کتاب «سلامتی عمیقتر» (A Deeper Wellness)، میافزاید: «اعتیادهای رابطهای گاهی اوقات میتوانند به «تکمیل» یا جبران کمبودهای زندگی معتاد کمک کنند.»

نشانههای اعتیاد به رابطه چیست
راههای زیادی برای تشخیص اعتیاد به رابطه وجود دارد. برای مثال، اگر میبینید از مجرد بودن خیلی ناراحت هستید، و از رابطهای به رابطهای دیگر میپرید تا احساسات مثبت حاصل از عشق (یا اجتناب از احساسات منفی حاصل از تنهایی) را دوباره به دست آورید، هوشیار باشید. اگر خیلی سریع وارد مرحله تعهد میشوید یا سابقه روابط منقطع دارید هم باید گوشبهزنگ باشید. کولستون و دکتر نریدا گونزالس–بریوس، روانپزشک عضو برد تخصصی، میگویند علائمی دیگری هم وجود دارد که لازم است افراد به آنها توجه داشته باشند.
مثلاً وارد هر رابطه تازهای که میشوید علایق یا شخصیت او را تقلید و علایق یا شخصیت خودتان را فراموش میکنید.
مسئولیتها و/یا روابط شخصی دیگر زندگیتان را نادیده میگیرد تا با پارتنرتان باشید. مثلاً دانشگاه نمیروید، یا برنامههایتان را با دوستانتان بهم میزنید.
آنقدر درگیر فکر درباره رابطه خود میشوید که قادر به انجام کارهای دیگر نیستید.
هر زمان که شریک زندگیتان نباشد، احساس گمراهی، تحریکپذیری، افسردگی، ناامیدی یا اضطراب میکنید.
چرا اعتیاد به رابطه مشکلساز است
اعتیاد به رابطه میتواند به اشکال گوناگون بر سلامت و شادی شما تأثیر منفی بگذارد. مثلاً توجه بیش از اندازه به رابطه به این معنی است که شما ممکن است از سایر بخشهای مهم زندگیتان مثل شغل، تکالیف مدرسه، دوستیها، خواب، یا حفظ یک رژیم غذایی سالم و ورزش کافی غافل شوید.
مسئله دیگر، به گفته ورمانی، این است که ترس از جدایی و تنها ماندن در افراد احتمال نادیده گرفتن زنگ خطرها و ماندن در روابط سمی را بالا میبرد. وقتی شما از شریک زندگیتان بت میسازید، ممکن است از نشانههای سوءاستفاده یا بدرفتاری غافل بمانید. همچنین ممکن است پس از خیانت یا سایر رفتارهای آزاردهنده، بیشتر مستعد بازپسگیری او باشید. یا ممکن است متوجه شوید که رفتار خود را تغییر دادهاید و دائم محتاطانه رفتار میکنید تا خواستهها و انتظارات غیر واقعی شریک زندگیتان را برآورده کنید. همه اینها میتواند آسیب جدی به سلامت جسمی، عاطفی و روانی شما وارد کند، هویت و خودآگاهیتان که بماند.
برای حل مسئله اعتیاد به رابطه چه کاری از دستتان ساخته است
اگر نگران این هستید که ممکن است به این شبهاعتیاد مبتلا شده باشید، نترسید. متخصصان معتقدند راههای زیادی برای بهبودی وجود دارد. البته لال میگوید به یاد داشته باشید که این بیماری به لحاظ بالینی هنوز به رسمیت شناخته نشده است.
اولین قدم این است که بفهمید چه چیزی باعث اعتیاد شما میشود. آیا احساس بیارزشی دارید یا ارزش به خود در شما کم است؟ آیا ترس از رها شدن است که ریشه در آسیبهای دوران کودکی دارد؟ یا ابزاری برای دوری از احساسات منفی مانند افسردگی یا تنهایی است؟
کولستون در اینباره توضیح میدهد: «وقتی چرخه [رفتاری] خودتان و احساسات همراه با آن برایتان مشخص شد، گام بعدی این است که بفهمید روابط چه نیازهایی را برای شما برآورده میکند؛ وقتی وارد یک رابطه عاشقانه جدید میشوید با چه تنگنای موقتی روبهرو میشوید. تنها در آن نقطه است که میتوانید شروع به شکستن چرخه رفتار منفی کنید.»
اگر در شناسایی ریشه این رفتار مشکل دارید، گونزالس–بریوس خاطرنشان میکند که یک درمانگر میتواند به رفع مشکلات بنیادین کمک کند و همچنین مکانیسمهای مقابلهای سالم را به شما پیشنهاد کند. یک درمانگر همچنین میتواند به شما نحوه تعیین مرزهای سالم در روابط را یاد بدهد.
گونزالس–بریوس میگوید: «در بسیاری از موارد، معتادان به رابطه، سابقه وابستگی عاطفی مخدوش با سرپرستهای اولیه خود (مثل مادر و پدر) دارند. آنها از احساس ناامنی رنج میبرند و احساس امنیت عاطفی هیچوقت درست در آنها شکل نگرفته است. این منجر به وابستگی شدید در روابط در بزرگسالی میشود. درمانگر از ابزارهای رفتاردرمانی شناختی برای کمک به بیمار در درک افکار معیوبش استفاده میکند. گفتاردرمانی و پاکسازی عاطفی به برطرف کردن ناامنیها و التیام زخمهای عمیق دوران کودکی کمک میکند.»
کولستون اکیداً توصیه میکند که در جریان این کند و کاو روحی برای مدتی از برقراری رابطه جدید اجتناب کنید. بدین شکل، شما کمی زمان و فضا دارید که عاداتتان را تغییر دهید و راههای دیگری برای برآورده کردن نیازهایتان قبل از یافتن شریک بعدیتان پیدا کنید. و بنابراین میتوانید رابطه بعدیتان را طوری پیش ببرید که شانس بیشتری برای موفقیت داشته باشد. شاید مدتی مجرد بودن کمی چالشبرانگیز باشد، اما کولستون پیشنهاد میکند به فعالیتهای خودآرامسازی و منحرفکننده مثل مراقبه، یادداشتنویسی روزانه و ورزش روی آورید.
به گفته نبیل و گونزالس بریوس، شرکت در کلاس، داوطلب شدن، مسافرت یا امتحان کردن یک سرگرمی جدید هم میتواند بسیار مفید باشد، چون مشغول نگه داشتن خود در این نوع فعالیتهای مفید نه تنها میتواند این هورمونهای احساس خوب را تحریک کند، بلکه میتواند توجه شما را از زندگی عاشقانهتان منحرف کند، و بهتان یادآوری میکند که میتوانید رضایت را جای دیگری پیدا کنید.
در نهایت، نرنبرگ و ورمانی بر اهمیت ایجاد یک سیستم حمایتی سالم تأکید میکنند.
ورمانی توضیح میدهد: «ایجاد حلقهای پویا از دوستان، خانواده، همکاران، و افرادی که دارای علایق مشترک هستند، باعث ایجاد ارتباطات واقعی و رضایتبخش میشود. در درازمدت، هرچه ارتباطات واقعیتری با دوستان و اعضای خانواده داشته باشید، کمتر به شریک عاطفی آینده خود برای پر کردن خلاء و پوچی زندگی متکی خواهید بود.»
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد