ممکن است الکل را ترک کرده باشید، اما آیا «خشک مست» هستید؟
پرهیز تنها اولین قدم برای مقابله با اعتیاد است
زمانی بود که فکر میکردم الکل تنها عامل هرج و مرج در زندگی من است. فکر میکردم اگر فقط بتوانم ترک کنم، مشکلاتم حل خواهد شد. اما وقتی ترک کردم متوجه شدم که قطع مصرف تازه شروع کار است. هنوز باید ریشه اعتیادم را در هم میشکستم. اگر این کار را نمیکردم، آنوقت «خشک مست» محسوب میشدم.
اصطلاح «سندرم مستی خشک» که از سوی بنیانگذاران الکلیهای گمنام (AA) ابداع شده است، در توصیف فردی به کار میرود که با موفقیت مشروبات الکلی را کنار میگذارد اما ذهنیتی را که در وهله نخست، او را به سمت مصرف ناسالم مشروب سوق داده است،هنوز رها نکرده است.
الکس بیست و نه ساله از سانفرانسیسکو، که یک الکلی در حال بهبودی در ایای است، میگوید: «خشک مستی هیچ خوب نیست. مست خشک بودن، هوشیاری طولانیمدت را تقریباً غیرممکن میکند.»
در ایای، «مست خشک» dry drunk را به طور دائم به عنوان یک واژه تحقیرکننده استفاده میکنند. برای توصیف افرادی به کار میرود که «برنامه را درست اجرا نمیکنند» یا «به اندازه کافی تلاش نمیکنند». اما بهبودی در هر کس متفاوت است، و اینکه فردی را مست خشک خطاب کنید، فقط به این دلیل که به گونهای عمل میکند که به نظر شما مشکلساز است یا به اندازه کافی مناسب نیست، به هیچ وجه مفید نیست. بنابراین، این عبارت روزبهروز بیشتر بحثبرانگیز میشود و بسیاری از متخصصان بهبودی میگویند که بیش از اندازه انگزنی به حساب میآید.
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
هشیاری عاطفی: اهمیت هوشیار ماندن در چیست؟
عمق لکه ننگ اعتیاد بر پیشانی معتاد
در واقع، سندرم مستی خشک، که عنوان یک جزوه ایای در دهه 1970 بود، این اصطلاح را «وجود اعمال و نگرشهایی که مشخصه فرد الکلی قبل از بهبودی است» تعریف میکند. این البته تصویر بسیار خشنی است، چرا که از اساس هر آنچه شخص قبل از هوشیاری بوده است، خبیث و شرور جلوه میدهد.
این عبارت زمانی آسیبزاتر میشود که میفهمید، با اینکه که افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد دستهای متفاوتی هستند، بسیاری از آنها حداقل یک آسیب روحی روانی اساسی در زندگیشان تجربه کردهاند که آنها را به سمت مصرف و وابستگی به مواد مخدر یا مشروب سوق است. اینگرید کلیتون، روانشناس و نویسنده کتاب بازیابی معنویت: دستیابی به هوشیاری عاطفی در تمرین معنوی، توضیح میدهد: «مواد نشانه اعتیاد هستند.» بسیاری از معتادان معمولاً برای سرکوب چیزهایی همچون اضطراب، افسردگی و تلنبار آسیبهای عاطفی به استفاده از مواد روی میآورند؛ در اینها برای جلوگیری از لغزش و داشتن زندگی شادتر، این عوامل حتماً باید بررسی شود.
این کار میتواند به شکلهای مختلفی انجام شود. کلایتون میگوید آسیبدرمانی بسیار مفید و احتمالاً برای بیشتر افراد ضروری است. اما اعتیاد و آشفتگی ذهنی که اغلب به همراه دارد بسیار پیچیده است، بنابراین احتمالاً باید تغییرات دیگری را هم در زندگیتان به وجود آورید. مثلاً به گفته هدر هیز، مشاور اعتیاد، کلاسهای دفاع شخصی میان بیماران زن او، که در واکنش به تجاوز جنسی به مواد مخدر و الکل روی آوردهاند، محبوب است. دن میگر، نویسنده کتاب «به همتتان نیاز است: رویکردی متعادل برای بهبودی از اعتیاد» میگوید انجام چهل سال مراقبه روزانه او، راهی فوقالعاده مفید برای تجزیه و تحلیل احساسات و فرایندهای فکری بوده است.
البته، بسیاری از کسانی که از اعتیاد رنج میبرند، معتقدند برنامههای دوازدهقدمی مسیری ساختاریافته به سوی بهبودی جامع را فراهم میکند. و در حالی که در قدمها رگههای مذهبی آشکاری {اعتقاد به قدرتی برتر از خود} وجود دارد، بسیاری از شکاکان {کسانی که نمیدانند خدا وجود دارد یا نه} برای بهرهوری از آنها راه خودشان را پیدا میکنند. مثلاً الکس قدرت برترش را در آثار فلسفی متفکر انگلیسی فقید آلن واتس پیدا کرد که تحت تأثیر عرفان و معنویت شرقی بود و ذهنیتی را که بر ارتباط متقابل تمرکز دارد ترویج میداد.
در همین راستا، چندین جامعه بهبودی مثل Recovery Dharma وجود دارد که جایگزینهایی برای رویکرد سنتی دوازدهقدمی ارائه میکنند. این بسیار ارزشمند است، چرا که به گفته هیز، برنامههای دوازدهقدمی برای همه کار نمیکند و در بعضیها اگر بهبودی فوری را تجربه نکنند، میتواند احساس ناامیدی ایجاد کند. این به این دلیل است که رویکرد خاص آنها به اعتیاد میتواند باعث شود که فرد پیش خودش احساس کند ضایعهای جبرانناپذیر است.
اما همانطور که میگر اشاره میکند، سندرم پس از ترک حاد –مجموعهای از علائم ناخوشایند که زمانی رخ میدهد که یک فرد وابسته به مواد به طور ناگهانی ترک میکند و بدنش شروع به میکند خودش را به لحاظ شیمیایی تنظیم کردن– میتواند باعث شود که فرد تا نزدیک به شش ماه از نظر ذهنی و عاطفی احساس ناامیدی کند. این یعنی اینکه اگر احیاناً نتوانید در دوره اولیه بهبودی خودتان را جمع و جور کنید، ممکن است نتیجه تغییرات بیولوژیکی باشد، نه لزوماً آنگونه که بعضی گروههای دوازدهقدمی میخواهند بهتان بقبولانند، اراده شخصی شما.
این را هم باید دانست که برنامه دوازدهقدمی گاهی، مثل سایر وجوه تجارت بهبودی، مستعد سوء استفاده است. هیز میگوید: «مردمان زیادی در صنعت درمان اعتیاد وجود دارند که از حضور در برنامه های ۱۲ قدمی دفاع میکنند. با این حال، کارهایی مثل دلالی بیمار انجام میدهند.» دلالی بیمار به این صورت است که مراکز درمانی به طور غیرقانونی به یک شخص ثالث پولی پرداخت میکنند تا برایشان بیمار بیاورد و بعد هم با بیمار مثل یک دارایی مالی رفتار میکنند که این خود معمولاً چرخهای از مراجعه به مرکز ترک و لغزش به وجود میآورد.
اما از سویی، یک برنامه دوازدهقدمی سالم میتواند چارچوب و اجتماعی بسیار ضروری برای افراد در مراحل اولیه بهبودی که هنوز دارند یاد میگیرند زندگیشان بدون مواد چگونه است، فراهم کند. این واقعاً میتواند شخص را از مستی خشک دور نگه دارد، چرا که میتواند او را از عادات قدیمی یا روابط ناسالمی که قبل از هوشیاری حفظ میکرد دور کند. دانیل چولاکیان، سی و پنج ساله اهل نیویورک که او نیز در برنامه ایای است، برنامههای دوازدهقدمی را دنیای خودش توصیف میکند، جایی که مردم میتوانند دور هم جمع شوند و از یک زبان مشترک برای بحث درباره مشکلاتی استفاده کنند که در مصرف مواد خطرساز آنها نقش داشته است.
اما چنانچه هیز میگوید ما همه افراد ناقصی هستیم که در دنیایی ناقص زندگی میکنیم. بنابراین رویکردی که بعضی گروههای پیرو برنامه دوازدهقدمی دارند و بیمار را تحت فشار شدید برای ترک و بهبودی قرار میدهند، شاید برای همه کار نکند و مفید واقع نشود. البته ناگفته نماند که بعضی گروههای دوازدهقدمی بسیار نرمتر از سایرین برخورد میکنند و کسی را برای انجام کاری تحت فشار قرار نمیدهند. این یعنی اینکه همه گروهها قاطعانه باور ندارند که نقص اخلاقی باعث خشکی مستی شما میشود. کلایتون میگوید: «هوشیاری عاطفی واقعی یعنی به شما اجازه انسان بودن داده شود. بهبودی سفری مادام العمر است که خط پایان ندارد.» به همین خاطر، یکی از محبوبترین شعارهای برنامههای دوازدهقدمی «پیشرفت، نه کمال» است.
همه اینها به این معناست که برای جلوگیری از خشکمستی– یا به عبارتِ کمتر تحقیرآمیزِ دیگر، فردی که هنوز مشکلاتی برای حل کردن دارد – باید مسیر خود را هموار کنید و آنچه را برایتان مفید است پیدا کنید. برنامه دوازدهقدمی ممکن است کمک کند، اما نوشدارویی برای آسیب روحی و سایر مسائل زمینهای سلامت روان نیست.
در نهایت، مسئله یافتن تعادل است و آنچه برای شخص شما مفید واقع میشود. اما تا زمانی که تلاش میکنید، دارید مسیر را درست پیش میروید.
میگر میگوید: «این فرایند به تدریج خودش را نشان میدهد و نیاز به کشف کردن دارد.» این قدمهای روزانه رو به جلو است که شما را پیش میبرد، حتی اگر گهگاه بینظم و در هم آشفته باشد.
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد