
ترک الکل و روابط عاطفی
عشق ورزیدن و رابطه با فردی که روزی روزگاری عاشق الکل بوده است
در این مقاله مجله اعتیاد، شخصی که مصرف مشروب را قطع کرده و سالها برنامه بهبودی انجمن الکلیهای گمنام را دنبال میکند، در ایجاد یک رابطه سالم و مطلوب با جنس مخالف، مشکل دارد. آسیبها و چالشهاي افراد وابسته به نوشیدن الکل حتی پس از ترک اعتیاد نیز ادامه دارند.
چطور میتوانم با کسی وارد رابطه عاطفی شوم اگر هنوز به او اعتماد کامل ندارم؟ من خودم هستم، خود خودم، بی حاشیه، بی حفاظ؟
همسر سابق من، در غیاب الکل، نزدیکترین آدم زندگیام بود. تنها کسی بود که آنقدر به او عشق و اعتمادم داشتم که در کنارش کاملاً احساس راحتی میکردم. خودِ خودم بودم. اما وقتی الکل و عاقبتِ ویرانگرش از حد گذشت، او مرا ترک کرد و دنیا بر سرم خراب شد.
او را سرزنش نمیکنم. حق داشت. زندگی با من سخت بود. یک الکلیِ در حال بهبودی، مایه شرّ است.

در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
اگر فکر میکنید شراب برای شما مفید است، بهتر است تجدید نظر کنید
بعد از هوشیاری تا چه زمانی باید برای برقراری ارتباط عاطفی صبر کرد
الکلیهای گمنام مؤثرترین راه برای پرهیز از الکل
وقتی مشروب میخوردم، همهچیز راحتتر بود
یک سال بعد از طلاقم، تصمیم گرفتم دوباره وارد رابطه عاطفی شوم. فکر میکردم آمادهام به زندگی برگردم و وارد روابط جدید شوم. به مرور زمان برایم روشن شد که الکل سپر من بود، پوسته و حفاظی که نمیگذاشت خودم باشم، خود واقعیام، هر آنچه که بودم. حالا باید بدون الکل در بدنم با روابط جدید مواجه میشدم. حس خرچنگ گوشهگیری را داشتم که از پوسته خود بیرون آمده و لخت و عور است. سر قرار نمیتوانستم راحت بخندم. احساس میکردم ناقصم و به درد نمیخورم. همانی نیستم که طرفم میخواهد. وقتی مشروب میخوردم، همهچیز راحتتر بود، میتوانستی هر کاری دلت میخواهد بکنی، بعد بیندازی گردن مشروب.
چند رابطه برقرار کردم و دیدم که دارم عقب میکشم. ترسیده بودم. نمیتوانستم راحت با کسی صمیمی شوم. خجالت میکشیدم. بعد سؤالها به ذهنم هجوم میآوردند؛ چطور به خودم اجازه دادهام به کسی که اعتماد کامل ندارم، تا این اندازه نزدیک شوم؟ فرضاً که طرفم مشروب بخورد، اما وضعیت من را هم بپذیرد، از کجا بدانم چقدر دوام خواهد آورد؟ نکند او هم مثل همسر سابقم مرا ترک کند؟ اگر طرفم اصلاً مشروب نخورد، چطور درباره اعتیاد خودم به او بگویم؟ چطور، هر دو نفر ما، از این رابطه لذت ببریم؟ اگر کم بیاورم و مشروب بخورم، میمیرم. میدانم.
دارم یاد میگیرم دوباره عشق بورزم
نزدیک به نُه سال است که هوشیارم و چهار سال از طلاقم میگذرد. کمکم دارم یاد میگیرم دوباره عشق بورزم. زمان بُرد و خوددرمانی، رواندرمانی و صبر. همین، معجزهای در کار نیست. نمیتوانم بگویم که حالا راحت راحتم. گاهی دلم میخواهد مشروب بخورم و از خود بیخود شوم. اما این مشکل، ترس بیمارگونه من است، مشکلات شخصی من و ریشه در کمبود عشق به خود دارد. من هنوز کار دارم. بسیار خوشحالم که کم نمیآورم و دوباره مشروب نمیخورم. هوشیاری سفری است با فصلهای بسیار.
گاهی احساس میکنم در پوسته خودم گم شدهام. خرچنگهای گوشهگیر به پوسته نیاز دارند تا زنده بمانند. من خرچنگ گوشهگیر نیستیم. تنها نتیجه پنهان شدن در پوسته، دوری و جدایی از خودم است. دوری از آنچه باید باشم.
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد
منبع: thefix.com