1059-television-460

من اعتیاد به تلویزیون را ترک کردم

تحقیقات نشان می دهد آنهایی که معتاد برنامه‌ها و سریال‌ها تلویزیونی هستند سطح خشنودی و رضایتشان از زندگی پایین است

    چگونه اعتیاد به تلویزیون را ترک کنیم؟ چگونه اعتیاد به تلویزیون را درمان کنیم؟  چگونه می‌توانیم تعداد ساعت‌ها و مقدار وقتی را که روزانه برای تماشای فیلم و سریال می‌گذاریم کم کنیم؟

    اگر شما هم با مشکلی به نام اعتیاد به تماشای تلویزیون دچار هستید یا اینکه می‌خواهد وقت کمتری را برای این جعبه سرگرمی تلف کنید و به اهداف و کارهای دیگر خود برسید، با ما در این مقاله همراه باشید.

    کم نیستند کسانی که زندگی‌شان بدون تلویزیون فلج می‌شود. این جور آدم‌ها به محض اینکه به خانه برمی‌گردند، در یک چشم به هم زدن به سمت کنترل تلویزیون شیرجه می‌روند و حتی ثانیه‌ای از برنامه‌ی مورد علاقه‌ی‌شان چشم برنمی‌دارند.

    برای بسیاری از ما، تلویزیون به پای ثابت لوازم منزل تبدیل شده، طوری که زندگی بدون آن برای‌مان قابل تصور نیست. عده‌ای معتقدند حضور دائمی این جعبه‌ی جادویی به منشاء خشونت‌های اجتماعی و مصرف‌گرایی تبدیل شده است. اما خیلی از آنهایی که به دیدن سریال‌های درام یا مجموعه‌های اکشن عادت دارند، خودشان هم نمی‌دانند که این قبیل برنامه‌ها چه تنشی را به زندگی‌شان وارد می‌کند و چطور مغزشان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

    تحقیقات نشان می دهد آنهایی که معتاد برنامه‌ها و سریال‌ها تلویزیونی هستند سطح خشنودی و رضایتشان از زندگی پایین است و زندگی پراضطراب و نگرانی دارند.

    بعضی‌ها آنچنان به تلویزیون وابسته‌اند که نمی‌توانند حتی یک روز تماشا نکردن آن را تصور کنند.

    اعتیاد به تلویزیون

    در اوج دوران سریال تماشا کردن‌ در کالج بودم که شکست عشقی شدیدی خوردم. به قدرت فرار از واقعیت تلویزیون پناه آوردم تا حواسم را از فکر کردن به این رابطه‌ی تمام‌شده پرت کنم.

    «کادنس» دختر جوانی است که در سال اول دانشگاه تصمیم می‌گیرد دیگر تلویزیون نگاه نکند. او در گزارشی که در «بیزنس اینسایدر» منتشر کرده، پیامدهای مثبت و منفی این تجربه را بازگو کرده است.

    سال اول کالج بودم که تلویزیون را کنار گذاشتم. منصف باشیم داشت خوش می‌گذشت، اما نکته اصلی این است که من اعتیاد به تلویزیون را ترک کردم! تا آن زمان تلویزیون همیشه بخش زیادی از زندگی من را پر می‌کرد. در سن رشد تا از مدرسه می‌آمدم، ‌ روی تشک ولو می‌شدم و بین کانال‌های تلویزیونی غرق می‌شدم.

    تماشای تلویزیون به یک فعالیت خانوادگی تبدیل شده بود. هر شب با برادر و مادرم دور تلویزیون می‌نشستیم و یکی، دوتا سریال می‌دیدیم. وقتی دبیرستانی شدم، لپ‌تاپ خودم را داشتم و شروع کردم به تماشای آنلاین سریال محبوبم. بعد هم که موبایل خریدم از صبح تا شب در نتفلیکس Netflix مشغول تماشای سریال‌های جدید بودم.

    وارد کالج که شدم، این عادت شدت گرفت. برمی‌گشتم به خوابگاه و با زیاده‌روی اپیزودها را یکی پس از دیگری تماشا می‌کردم. به جایی رسیدم که دیگر تعداد سریال‌هایی که دیده بودم از دستم در رفته بود…

    دیگر مجبور نیستم چیزی را دنبال کنم. این روزها که تمام قسمت‌های سریال‌ها سریع در «نت‌فلیکس» قابل دسترسی است، فکر نمی‌کنم کسی مجبور شود برای دیدن برنامه‌های تلویزیون صبر کند. در هر صورت، ‌من رهایی از صبر اجباری برای قسمت جدید یک سریال یا تمام کردن یک مجموعه تلویزیونی را دوست دارم.

    آیا این نوعی اعتیاد بود؟ مطمئن نیستم. اما هر بار که لپ‌تاپم را باز می‌کردم، یک حس اضطراب در دلم می‌پیچید. اضطراب این که تماشای تلویزیون کار مفیدی نباشد، این که من با مصرف کردن زندگی ساختگی شخصیت‌های داستانی تلویزیون به جای ساختن خودم، دارم زندگی‌ام را به باد می‌دهم.

    بنابراین این کار را کنار گذاشتم. نمی‌توانم تاریخ دقیقش را بگویم، اما یک روز تصمیم گرفتم برای مدتی از تلویزیون فاصله بگیرم و فکر می‌کنم این وقفه هرگز تمام نشود. این‌ها آنچه هستند که از دو سال پیش که تلویزیون را ترک کرده‌ام، برایم اتفاق افتاده‌اند:

    اعتیاد به تلویزیون
    بعد از ترک تلویزیون، ‌وقت بیشتری را به مطالعه می‌گذرانم. در نوجوانی، به خاطر بیدار ماندن تا دیروقت و کتاب خواندن زیر ملحفه با چراغ‌قوه، گناهکار شناخته می‌شدم

    این انتخاب اتفاق افتاد تا من بیشترین حس شادی را در زندگی‌ام داشته باشم.

    در این مدت بخش زیادی از فرهنگ عمومی را از دست داده‌ام. سرگرمی عمیقا با فرهنگ ما گره خورده؛ با تماشا نکردن تلویزیون من یکی از آسان‌ترین راه‌حل‌ها برای شکستن یخ مکالمه در اولین دیدار با آدم‌ها را از بین برده‌ام. باید زمینه‌های مشترک دیگری برای ارتباط برقرار کردن پیدا کنم.

    بعد از ترک تلویزیون، ‌وقت بیشتری را به مطالعه می‌گذرانم. نسبت به قبل در فعالیت‌های جمعی دانشگاه فعال‌تر شده‌ام. به عنوان یک سال اولی در وارد شدن به فعالیت‌ها جمعی موفق نبودم. فکر می‌کردم رفتن به خوابگاه و خزیدن در تخت برای تماشای برنامه یا فیلم مورد علاقه‌ام، بهتر از گز کردن حیاط دانشگاه در جشن‌های تصادفی برای آشنا شدن با آدم‌هایی است که نمی‌شناختمشان. اما وقتی تلویزیون تماشا کردن را متوقف کردم، ‌تصمیم گرفتم وارد جمع شوم. امسال نه تنها با آدم‌ها شگفت‌انگیزی آشنا شدم، بلکه فرصت این را پیدا کردم تا در برگزاری اولین مسابقه اختراعات دانش‌آموزی به عنوان عضو شورای مهندسی کمک کنم.

    علاوه بر این، من وقت بیشتری برای فکر کردن به و تلاش کردن برای آینده شغلی‌ام پیدا کرده‌ام. پاییز گذشته، در مدت زمانی به اندازه تماشای یک قسمت از یک مجموعه تلویزیونی، برای دریافت بورسیه‌ی حضور در یک رویداد با موضع زنان در رسانه در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، درخواست دادم. آن یک ساعت، برای من سفری به لس‌آنجلس را به ارمغان آورد که در آن‌جا به همراه دیگر زنان جوان، واقعیت‌ مجازی و فضای روزنامه‌نگاری را کشف کردم. در پایان این تجربه به‌خصوص علاقه به نوشتن درباره فناوری را در من بیدار کرد، کاری که الان در حال انجامش هستم.

    وقت بیشتری هم برای خلاقیت پیدا کرده‌ام. فهمیدم که در پایان روز نیاز داری راهی برای آرامش کسب کردن و باز کردن گره‌های ذهنی‌ات پیدا کنی. وقتی اعتیاد به تلویزیون را ترک کردم، یک دوربین DSLR خریدم و یادگیری عکاسی را شروع کردم. به غیر از نوشته‌های روزنامه‌نگاری‌ام، شعر می‌گویم و طراحی هم می‌کنم.

    خلاصه شده از ایسنا

    درباره انواع اعتیاد در سایت اعتیاد بیشتر بخوانید:

    راه جلوگیری از اعتیاد به موبایل

    بافت مغزی معتادان به اینترنت تغییر میکند

    چه بوی علفی در خانه می‌آمد!

    www.etiad.org

    برچسب‌ها